Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

They Move on Tracks of Never-Ending Light

پنجشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۵۱ ب.ظ


از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده - که در سپرى شدن دنیا چاره‏ اى ندارد -  مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان، و کوچ کننده فردا، به فرزندى آزمندِ چیزى که به دست نمی آید، رونده راهى که به نیستى ختم مى‏ شود، در دنیا هدف بیمارى‏ ها، در گرو روزگار، و در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سودا کننده دنیاى فریب کار، وام دار نابودى ‏ها، اسیر مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشین اندوه ‏ها، آماج بلاها، به خاک در افتاده خواهش ‏ها، و جانشین گذشتگان است...

...

به یقین بدان که تو به همه آرزوهاى خود نخواهى رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگى نخواهى کرد، و بر راه کسى می روى که پیش از تو می رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش، و در مصرف آنچه به دست آوردى نیکو عمل کن، زیرا چه بسا تلاش بى اندازه براى دنیا که به تاراج رفتن اموال کشانده شد. پس هر تلاشگرى به روزى دلخواه نخواهد رسید، و هر مدارا کننده‏ اى محروم نخواهد شد. نفس خود را از هر گونه پستى باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند، زیرا نمی ‏توانى به اندازه آبرویى که از دست می دهى بهایى به دست آورى. برده دیگرى مباش ، که خدا تو را آزاد آفرید، آن نیک که جز با شر به دست نیاید نیکى نیست، و آن راحتى که با سختی هاى فراوان به دست آید، آسایش نخواهد بود. بپرهیز از آن که مرکب طمع ورزى تو را به سوى هلاکت به پیش راند، و اگر توانستى که بین تو و خدا صاحب نعمتى قرار نگیرد، چنین باش، زیرا تو، روزى خود را دریافت مى ‏کنى، و سهم خود بر می دارى، و مقدار اندکى که از طرف خداى سبحان به دست می‏ آورى، بزرگ و گرامی ‏تر از (مال) فراوانى است که از دست بندگان دریافت می دارى، گرچه همه از طرف خداست. آنچه با سکوت از دست مى ‏دهى آسانتر از آن است که با سخن از دست برود، چرا که نگهدارى آنچه در مشک است با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است، و نگهدارى آنچه که در دست دارى، پیش من بهتر است از آن که چیزى از دیگران بخواهى، و تلخى نا امیدى بهتر از درخواست کردن از مردم است. شغل همراه با پاکدامنى، بهتر از ثروت فراوانى است که با گناهان به دست آید، مرد براى پنهان نگاه داشتن اسرار خویش سزاوارتر است، چه بسا تلاش کننده‏ اى که به زیان خود میکوشد، هر کس پر حرفى کند یاوه می گوید، و آن کس که بیندیشد آگاهى یابد، با نیکان نزدیک شو و از آنان باش، و با بدان دور شو و از آنان دورى کن. بدترین غذاها، لقمه حرام، و بدترین ستم‏ها، ستمکارى به ناتوان است. جایى که مدارا کردن درشتى به حساب آید درشتی جای مدارا نشیند، چه بسا که دارو بر درد افزاید، و بیمارى، درمان باشد، و چه بسا آن کس که اهل اندرز نیست، اندرز دهد، و نصیحت کننده دغل کار باشد. هرگز بر آرزوها تکیه نکن که سرمایه احمقان است، و عقل، پند گرفتن از تجربه‏ هاست، و بهترین تجربه آن است که تو را پند آموزد. پیش از آن که فرصت از دست برود، و اندوه ببار آورد، از فرصت‏ها استفاده کن. هر تلاشگرى به خواسته‏ هاى خود نرسد، و هر پنهان شده ‏اى باز نمى‏ گردد. از نمونه‏ هاى تباهى، نابود کردن زاد و توشه آخرت است. هر کارى پایانى دارد، و به زودى آنچه براى تو مقدّر گردیده خواهد رسید. هر بازرگانى خویش را به مخاطره افکند. چه بسا اندکى که از فراوانى بهتر است نه در یارى دادن انسان پست چیزى وجود دارد و نه در دوستى با دوست متّهم، حال که روزگار در اختیار تو است آسان گیر، و براى آن که بیشتر به دست آورى خطر نکن. از سوار شدن بر مرکب ستیزه جویى بپرهیز.


Farewell


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۱/۰۵/۲۶
  • ۴۱۱ نمایش
  • احسان

نهج‌البلاغه

امام علی

نظرات (۷)

تو گوگل سرچ کردم دیدم وبلاگ اسمش خیلی شبیه وبلاگ منه
یه سر بزن harkiharki.persianblog.ir




یادش بخیر...البته این اسم که نه ولی harkyharky پرشین بلاگ رو سال 83 ثبت کرده بودم که زیاد ننوشتم توش و پرید. موفق باشی
vow
آقا چه میگویی؟ خیلی حال کردم ، مخصوصا این قسمت در دنیا هدف بیماری ها...آماج بلاها رو عمیقا حس کردم و میکنم
احسان!!!!!احساااااااااااااان!!!!!!! یه قبرستونی تو مسیر دریاچه هست که بیرون شهره و با دوچرخه یه 30 دیقه راهه ، بعضی شبا میرم اونجا خیلی حال میده ، تو مسیر و حتی تو خود قبرستون یه چراغم پیدا نمیشه ، ظلمات محض . برگشتنی داشتم می خوندم و داد می زدم که 4 تا همچین سگ افتادن دنبالم ،پارسشون زمینو میلرزوند، تا او مدم سوار رکاب شم و سرعت و ببرم بالا نمیدونم چی شد با سر رفتم تو جوب ،فکم محکم خورد به فرمون دو چرخه و یه لحظه فقط فهمیدم که سنگ دستمه و افتادم دنبال سگا ، سگا که در رفتن سوار دوچرخه شدم ،خون از فکم میومد از گردنم می رفت تو بدنم و من همچنان رکاب می زدم ، از معدود زمانهایی بود که حس می کردم حالم خیلی خوبه ....
آقا ما منتظریما...




وای حال منو که خوب کرد...خون بره از گردن رد شه بریزه رو بدن...خبرت میکنم
این از کجا اومده احسان؟




بخش هایی از نامه 31 نهج البلاغه
خوب بود




اوهم!
کلا چند وقته همه جا سوتو کوره.........از نوشته ها تا زندگی!
مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان و کوچ کننده فردا..................رونده راهی که به نیستی ختم می شود.......................




این ینی سوت و کوره الان؟ این که ته شوره بابا
کلمه ی معادلش نمی دونم چیه برا همون سوتو کورو گذاشتم....شایدم چون من حالم خوب نیس ....( خوش بحال وحید!)




ها...درست میشی، صبر داشته باش
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی