Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

گلستان

۲۲
ارديبهشت



1- «...با خانواده هامان این مشکلات را داشتیم. بعد که خانواده ی خودمان را درست کردیم، شیوه ی خودمان را هم پیش گرفتیم. با هم می رفتیم مسافرت. هرجا که اراده می کردیم. عکاسی می کردیم، اصلن کارمان این بود. زندگی مان کارمان بود. کارمان تفریح مان بود، تفریح مان اعتقادمان بود... »

2- «...در طول جنگ دستمالی داشتم که همیشه همراهم بود. این دستمال را بارها شسته ام. به آن گلاب زده ام. اما کماکان بوی مرگ می دهد. احساس می کنم دیگر هیچ چیز مرا نمی ترساند. هیچ چیز حیرت زده ام نمی کند. من نهایت آن را دیده ام... جنگ یک اضطراب واقعی درباره گذشت زمان در من بوجود آورد. نمی توانم حتا کمی بنشینم و کتاب بخوانم. مدام می خواهم حرکت کنم و کاری بکنم. می خواهم از هر لحظه ی زندگی استفاده کنم. چون هر آن ممکن است آن را از دست بدهم.»

3- «دیشب خواب میلفیلد را دیدم. خواب آن دهه های شلوغ 1960 و 1970 که آنجا درس می خواندم. توی خوابم کاوه هم بود. آره! اسمش همین بود. رفیق خوبی بود. امروز فکر کردم توی وب ردش را پیدا کنم و توی گاردین دیدم که او کشته شده. در عراق! هنوز شوکه ام. کاوه در عراق کشته شده! من خانواده اش را نمی شناسم. آخرین باری که با او بودم تقریبن 30 سال پیش بود، در دبیرستان. کاوه خوب بسکتبال بازی می کرد، خوب گیتار می زد. آهنگی که خیلی خوب می زد April Comes She Will بود که پل سایمون و آرت گارفنکل خوانده اند. یادم هست هیچ وقت آرام و قرار نداشت... کاش الان در آرامش باشد.»


تقدیم به حبیبه جعفریان!

  • احسان