Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

جهان اول جهان دوم جهان سوم! 

ما تو جهان سوم زندگی می کنیم.

جهان سوم جاییه که صبح وقتی خواب موندم و تاکسی تجریش هم گیر نمیاد،یه ماشین که به مسافرکش هم شباهت نداره نگه میداره و میگه من میرم بهشتی، بعد می فهمی طرف یجورایی مدیر رده بالایی هم هست و یه ضرب از لواسون  تا متروی بهشتی منو رو میرسونه!

جهان سوم جهان سوم!

جاییه که زن مسافر تو تاکسی بعد از تکون های زیاد و پیچ های زیادتر کوچه پس کوچه های دزاشیب با یه بغض همراه با شعف به راننده نگاه میکنه و میگه "راننده های ایرونی باور کنید بهترین راننده های جهانن" راننده هم از پس عینک آفتابیش یه نگاهِ تو آینه ای بمن میندازه و لبخند میزنه، انگار خیلی وقته بود غرورش اینجوری انگولک نشده بود ...

سوم سوم جهان سوم

جایی که هرچی به بساط پیرمرد بساطی دم کوچه صف نگاه میکنی چیزی پیدا نمیشه توش و وقتی می بینه وایسادی بهت تعارف میزنه بشینی، جعبه سیگارشو بلند میکنه و از توش اینو میده بهت!

سوم جهان...

جهان ما جاییه که تماشاگرا فحش میدن و از تیم دو امتیاز کم میشه!

جهان جهان سوم

جاییه که نماز جمعه ش تو دانشگاهه و نمایشگاه کتابش تو مصلا

جهان سوم جهان سوم سوم سوم

جایی هستیم که هرجاش میری بحث سیاسیه، جایی که اگه بنزین بشه لبتری خدا تومن هم ملت عید نمی شینن خونه

ج.س!

کاندید مجلسش 150 درصد آرای شهرشو کسب میکنه

ولی جهان سوم دوسِت دارم، خدایا ما چقدر خوشبختیم که تو جهان سوم زندگی میکنیم!

  • احسان


مرجان خانم اصل اصله، اصلن خودشه. میدونی الان دیگه تو بازار همه چی شده جنس بنجل چینی، بد بازاریه، دیگه اصلش گیر نمیاد، همینم شد وقتی فهمیدم واسه رهن خونه ش مایه کم داره، واسه اینکه لقمه نامرد جماعت تو دستش نشینه، بی نام و نشون واسش پول حواله کردم. میدونی؟ بد زمونه ایه...دیگه لوطی گیر نمیاد، یه زن تنها، بی پناه، تو یه شهر غریب، همه گرگ، همه ختم روزگار،گفتم نفهمیدم نفهمید، ما واسه ثوابش کردیم، جور دیگه واسمون جور میشه، گیرمون میاد.

بدجوری خاطر مرجان خانمو می خواستم، نه حالا، از همون اولش. ما که تو لاتاری زندگی پوچ آوردیم، همچی که چشم وا کردیم دیدیم والده آقا مرتضا زنمونه و همچی که تنبونمون دو تا شد بچه ها رو کشید به نیشش و رفت با پولا عشق و صفا.اول باری بود که قلبم واسه یه ضعیفه فلاشر میزد حالام که دستی کشیده و چزاغ ترمزش روشن شده بدمصب.می ترسیدم لب وا کنم ... بپره. می ترسیدم بگه بی سواتی، نمیتونی لفظ قلم حرف بزنی، چمدونم پیری، ولی چیکار کنم؟ خاطرخواهی که دیگه پیر و جوون نمیشناسه


بشنوید

  • احسان


Someday? Someday my dream will come? One night you will wake up and discover it never happened. It's all turned around on you. It never will. Suddenly you are old. Didn't happen, and it never will, because you were never going to do it anyway. You'll push it into memory and then zone out in your barco lounger, being hypnotized by daytime TV for the rest of your life. Don't you talk to me about murder. All it ever took was a down payment on a Lincoln town car. That girl,you can't even call that girl. What the f**k are you still doing driving a cab?


- Car Crash -

  • احسان

Two Against the World

۰۷
فروردين

در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند





بشنوید

  • احسان