Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

Para Para Paradise

۲۸
خرداد

پیشاپیش از لوس شدن متن زیر... متن زیر خیلی هم همینی هست که هست اصلن!

بازی رو تو باشگاه بدنسازی چسبیده به محل کار تماشا کردیم و تا چشم تکون می خورد دو تا پوستر بزرگ از فیگور سینه و پشت بازوی مربی باشگاه میومد جلوی چشمم و دلم آشوب می شد. یه بنده خدایی که فکر کنم درویشی چیزی بود با ریش و گیس بلند و بافته و شلوارک هی جلوی آینه و پشت به ما نرمش می کرد (من موندم درویش تو بدنسازی چی می گه!) و یه نوجوونِ احتمالن شروین نامی هم کنارش داشت طناب می زد و... خلاصه این از ترسیم فضا!

این سوال برام پیش اومده که چرا کیروش لباس ازبکستان رو نداد به چوی!

ایران بسیار بد بازی می کرد فارغ از اینکه نگاه کنیم تو چه موقعیتی قرار گرفته و شخصن با توجه به حرفای اون یارو مربی شون انتظار یه بازی وحشیانه رو داشتم که خب خداروشکر کیروش اینطور فکر نمی کرد و اونجوری که از شواهد و قرائن پیدا بود کافی بود تیم یه کم ریسکی بازی کنه تا کره ای ها دخلمونو بیارن. پس نشستیم و لب گزیدیم و تحمل کردیم و با گل قطر خوشحالی کردیم فقط. نیمه دوم دقیقه 55 بود که مزدک گفت: بالاخره بعد از 55 دقیقه تیم ایران 5 تا پاس پشت سر هم رد و بدل کرد و هنوز جمله ش تموم نشده بود که توپ لو رفت [اینجا دیگه شل شده بودم و دست بردم به گوشی، نوشتم که "چه وضشه؟"] سرم رو آوردم بالا و دیدم قوچان نژاد داره می دوه، از پشت مدافع کره هم داره می دوه، عه... توپ رو ازش گرفت... عه....عه... گـــــــــــــــــــــل!دمبل از دست ورزشکارا افتاد و یکی یهو هالتر رو از خوشحالی برد بالای سرش!

حالا ما نشستیم و داریم احتمال های بعید رو با خودمون مرور می کنیم و کیف می کنیم، اینکه ازبکستان با تفاضل گل بالا قطر رو بزنه و کره حذف شه، مربی باشگاه که اینو می شنوده می پرسه یعنی میشه؟ ممکنه کره هم حذف شه؟ جواب می دیم آره امکانش هست. بعد خوشحال میشه و نرمش هاش رو از سر می گیره!

هرچی به انتها نزدیک می شه تیک های من هم تشدید می شن و مدام پاهامو تکون می دم [این پا تکون دادنه نشونه ی استرسه ها... بله من استرس دارم] یکی می گه... پاشید وایسید دیگه، دقیقه آخره... همه می ایستن من اما نمی تونم، نشسته بهترم. مزدک داد می زنه که سوت پایـــــــــــــــان و کیروش می ره و آرزوی موفقیت می کنه برای اقوام مربی کره و همه بیش از پیش سرحال میان.

باید زود بزنم برم بیرون، قراره برم پیش بهروز و سمت کریمخان و ولیعصر باشیم امروزو. اولین شیرینی رو تو محل کار خوردیم و راه افتادم. هر خیابونی پا گذاشتیم جشن شروع شده بود. تو مسیر هم یه کاور از paradise کلدپلی اومده و هی می خوند هی می خوند و با Para Para Paradise گفتنش فضا رو عطرآگین کرده بود. ماشین رو زود پارک کردم و از محل دور شدم.

با بهروز و دوتا از رفقاش زدیم بیرون به سمت میدون ولیعصر. می دونم لوسه می دونم این روزا تکراریه ولی آدم دوست داره مردم رو سرحال ببینه، یکی از بزرگترین کیف های من اینه ملت تو خیابون سرحال باشن، واقعن اون وقت بهم حس هم خانوادگی دست می ده. جای سوزن انداختن نبود و فقط تونستیم بالای نرده های ایستگاه بی آر تی ولیعصر بایستیم و جمعیت رو دید بزنیم و از خودمون شادی در کنیم. از شلوغی مفرط خیلی نتونستیم بمونیم و اهل قر دادن و این قرتی بازیا هم که نبودیم خلاصه برگشتیم به مقر بهروز تا فیلم رد و بدل کنیم. جالب اینکه اونجا هم بهروز سر نشون دادن تیکه های فیلم آخر ترنس ملیک تو پس زمینه paradise گذاشته بود و بدین وسیله منو قانع کرد فیلم رو بخوام ازش [آقا تجربه ش رو از دست ندید، paradise اساسن جواب می ده بخصوص با صحنه نبرد دونفره ی تونی لونگ و ژانگ ژیی تو استادبزرگ ونگ کار وای و صحنه ی بازی های دونفره (!) بن افلک و اولگا کوریلنکو فیلم To the Wonder]

خلاصه که امروز از دیدن همه تون -بقول محمد صالح علا- زیبا شدم!


Within Temptation - Paradise


  • احسان