Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نامجو» ثبت شده است

۱ - بنده‌ای هستم سراپا تقصیر، در خلوت و حتا تا حدی در جلوت با خودم حرف می‌زنم. برای روزگار شاخ و شانه می‌کشم، مراتب اعتراضم را به حقوقِ حقه‌ی پایمال شده‌ام ابراز می‌کنم، خشمگین می‌شوم، دست تکان می‌دهم، گاهی هم آرام گرفته و مِلو می‌شوم، لبخند کج می‌زنم تا جایی که به گوشم مماس می‌شود، برنامه می‌ریزم، نقشه می‌کشم که فلان می‌کنم و بهمان، مقصدم را شبیه‌سازی می‌کنم، موسیقی گوش می‌دهم آن هم مجازی، گاهی پیش می‌آید که خب... دیدی هم می‌زنم.

پیش‌ترها فیلم کوتاهی دیده بودم با بازی باستر کیتون. یک فیلم بقول معروف «هنری» و تا جایی که یاد دارم صامت. دوربین دنبالش می‌کرد و استاد هم‌ به هر ضرب و زوری شده ازش رو می‌گرفت، نمی‌خواست فهم‌ شود. فیلم رو با نظریات جرج برکلیِ فیلسوف تفسیر کرده بودن که ایدئالیسم تا فطرتش رسوخ کرده بود و حال خوشی نداشت. اون دوران که بنوعی دوران راجر واترزیِ من هم بود (در تقابل با دوران دیوید گیلموری بعدش!) پرچم دست گرفته بودم و دور شهر می‌چرخیدم و ایده‌ی فیلم‌ رو فریاد می‌زدم. گذشت و گذشت تا به اینجا رسید که منِ اون دوران تعدیل شد و وبلاگی کاشتم، مَر جاودانی را (یا همچی چیزی!) که آقا... محو شدن هم دیگه اغراقه، دست روزگار خودش زورشو برای محو کردن ما خواهد زد، لااقل خودمون باهاش دست به یکی نکنیم. در راستای همون پستی که اخیرن در باب قربانی بودن نوشتم اینجا هم عارضم به ختمتتون که حرف ما همون حرف آقای داوودنژاد کارگردانه تو انتهای کلاس هنرپیشگی... که گر مراد نیابم، بقدر وسع بکوشم، که اگه باهاش حال نمی‌کنم، انگشتش که می‌تونم بکنم!

سال ۸۳ اولین وبلاگمو‌ احداث(!) کردم با یک یا دو‌ پست و وبلاگ فعلی چارمین وبلاگ علنی بنده‌ست. 

۲ - وبلاگ‌ها راحت دروغ نمی‌گن، یا دست کم من راحت گولشون رو‌ نمی‌خورم. بهمین خاطر بر خلاف آشنایی با آدم‌ها و مدتی  تحمل ریسک و رفت و اومد و تعارف و این جلافتا، با وبلاگ راحت‌تر می‌شه کسی رو شناخت، لذت کشفش عینی‌تره و خاطره‌بازیش عیان‌تر. البته این حرفا رو که می‌زنم صدای نامجو تو‌ سرم می‌پیچه که عدد بده عدد عدد عدد بده و‌ کمی خجل می‌شم اما ملالی نیست، از دیو و دد ملولم و همین اینم آرزوست. اصلن وبلاگ‌نویسی یک کیفیتی به افراد می‌ده و از یک استانداردهایی برخوردارشون می‌کنه که... خوبه خلاصه، خب بنویسید دیگه، ننوشتن خوبه؟ چه کاریه؟ راستشو بخواید چند وقت پیش هم اصلن به یکی از وبلاگ‌هایی که خیلی خوندم و می‌خونمشون رفتم و‌ برای آقای نویسنده کامنت خصوصی گذاشتم که آقا بیا با هم دوث بشیم! ینی شما خودت حدیث مفصل بخوان از این مجمل... جالب اینکه طرف وقعی هم ننهاد به درخواست دوستیم.

موارد فوق در اجابت دعوت وبلاگ انجیر نوشته شدند. شماره‌ی ۱ در جواب چرا وبلاگ می‌نویسم؟ و شماره‌ی ۲ در جواب چرا وبلاگ می‌خوانم؟

الان باس کسی رو‌ دعوت کنم؟ وبلاگایی که می‌خونم و‌ دوست دارم دعوتشون کنم سکرت هستن عمومن و‌ من هم تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نشده و عمومیشون نخواهم کرد. کات!

پ‌ن: و من الله توفیق، عیدتونم مبارک!

  • احسان

می نویسم میت می این مونتاک و بخاب می‌ روم شاید بخابش ببینم.


در وهله ی نخست... اومدم بنویسم "وهله" شک کردم بین ه‍ و ح؛ سرچ کردم دیدم ه‍ درسته. تو نتایج اومده بود که مفهوم مطلق هگل در وهله ی نخست عین کثرت است یا مثلن لیبرالیسم در وهله ی نخست آزادی بیان و اندیشه است :)
گفتم صنما، ما رو به این شطحیات چه کار؟ اگه سبو شکست عمر تو باقی. می مونیم که فاصله ها رو نیم فاصله کنیم، نمی مونیم؟ گفتش اگر برآید! گفتم بر می آید، بر میارونیمش. گفتم تو اصن می دونستی نامجو ترنجشم از رو کمِل برداشته؟ عِب نداره آقا بذ برداره بخونه ما کیف کنیم، بذ یجا دیگه مثلن بخونه مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان رشته به رشته نخ به نخ... تـــــــــــار به تار و پـــــــــو به پو.
حکایت این روزهای ما شده حکایت مردی نشسته بر قله که تسبیح فیروزه ای رنگی هم بر دست گرفته زل زده به آفاق دوردست و از این ذکرایی که آدم کاربلدا بلدن می گه... چی بود داداشی می گفت تو پری؟ از اونا. مثلن یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لا اله الاهو

پ ن: این اولین پست این وبلاگه در واقع! سال ها تو Kino می نوشتم.

  • احسان

- دو زلفونت بود تار ربابم / چه می‌خاهی از این حال خرابم

- تو که با ما سر یاری نداری / چرا هر نیمه‌شو آیی به خابم

 

جره باز

  • احسان
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۳۰ دی ۹۰ ، ۲۳:۰۰
  • ۳۱۲ نمایش
  • احسان
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۲ آبان ۹۰ ، ۰۹:۳۸
  • ۳۷۸ نمایش
  • احسان