Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

هومر و لنگلی

دکتروف مثل خیلی از آثارش اینجا هم در گونه‌ای شبیه به تاریخ بدیل دست به خلق اثر زده. تفاوت تاریخ بدیل او با تاریخ بدیل‌های کلاسیک اما در این است که او روایت‌های کلان را دستکاری نمی‌کند و شخصیت‌هایش را در سرنوشت دخیل می‌داند. چیزی شبیه فارست گامپ زمکیس یا زیرزمینِ کاستاریتسا. اتفاقن برادران کولیر (هومر و لنگلی) و خانه‌شان هم آینه‌ای‌اند از تاریخ قرن بیستم آمریکا. خانه‌ای که مثل یک گذرگاه تاریخی و به تعبیری که در یک نوشته خواندم، مثل درِ پشتیِ تالار تاریخ عمل می‌کند. انگار که مشتی باشد نمونه از خروار رویدادهای دهه‌های پرحادثه‌ی ۱۹۱۰ تا ۱۹۸۰. رمان با جمله‌ی کوبنده‌ی "من هومرم؛ برادرِ کور" آغاز می‌شود و با روایت زندگی هومر، برادر کور و لنگلی برادر بزرگترش ادامه پیدا می‌کند. در این بین افراد دیگری هم به خانه رفت و آمد دارند مثل خدمه‌ی منزل، معشوقه‌های دو برادر، یک گروه گنگستر، عده‌ای جوان هیپی و... . دکتروف نشان می‌دهد حتا دو برادر که یکی نابیناست و دیگری از جنگ برگشته و فیلسوف مآب و عجیب و غریب، آن هم در خانه‌ای رو به زوال باز هم در متن تاریخ قرار دارند. این خانه هم سربازی تحویل جنگ جهانی اول داده، هم در متن سینمای صامت بوده، هم رکود بزرگ و دوران منع الکل در آینه‌اش پیداست، هم شاهد جنگ دوم جهانی بوده، هم رفاه و روحیه‌ی بازیافته‌ی دهه‌ی پنجاه را تجربه کرده، هم زندگیِ بوهمی و یلخی هیپی‌ها را بخود دیده، هم پای مافیا به آن باز شده و هم خمودگی و درهم‌رفتگی دهه‌ی هفتاد بر سرش سایه انداخته. هومر و لنگلی اثری‌ست که با خواندنش مروری دارید بر احوالات قرن بیستم آمریکا اما نه به روشی مرسوم.

سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی

یوداش تادوش کروسینسکی، راهب یسوعیِ لهستانی در سالهای زوال سلطنت صفوی، به رسم آن روزگار، یادداشت‌هایی از محل مأموریتش - اصفهان - به سرپرست فرقه‌شان می‌فرستاده. بعدها آن گزارش، شد دستمایه‌ی اثری دو جلدی با عنوان تاریخ واپسین انقلاب ایران (انقلاب اینجا به معنای فتنه‌ی اعظم) به قلم آنتوان دو سرسو که او هم راهب یسوعی دیگری بود اهل فرانسه. کتاب حاضر هم خلاصه و بازنویسی و ذکر اهم نکات تاریخ واپسین انقلاب ایران به قلم سید جواد طباطبایی است.


فرم روایت طباطبایی به گفتار متن یک مستند شبیه است که تکه تکه و اغلب بعنوان شاهد مثال بخشهایی از متن کروسینسکی را هم ذکر می‌کند و می‌شود راوی انحطاط صفویان. گذشته از نگاه گزارشگر و ستایش برانگیز راهب یسوعی از آن ماجرای خونین، ذکر جزییات مهم واقعه و در یک کلام سر و شکل روایت، محتوای قضاوتی که این دو فرد برآمده از نهاد مذهب به سقوط اصفهان دارند هم چشمگیر است؛ در فقدان دیدگاه واقع گرایانه و مبتنی بر تحلیل که از خصوصیات عصر روشنگری اروپاست و تقریبن مصادف با حوادث کتاب، بودند تحلیل‌هایی که با وجود صادر شدن از جایی خارج از نهاد مذهب، با تقلیل این اتفاق بزرگ به قضا و قدر و مطرح کردن عوامل متافیزیکی از زیر بار تفکر شانه خالی کردند که «التقدیر یضحک علی التدبیر». با خواندن کتاب به تحلیل این دو راهب از ماجرا پی می‌بریم که با فاصله گرفتن از خرافات مرسوم به شکل عجیبی نتیجه گیری مستدل و پیشرویی ارائه می‌دهند. از نظر کروسینسکی و دو سرسو مهم‌ترین عامل زوال صفویه و شکست سلطان حسین روبروی محمود افغان عوامل درونی حکومت بودند. از سراسر متن یک جور وادادگی و فساد همه‌گیر پیداست و بارها از قول کروسینسکی یا از نتیجه‌گیری‌های طباطبایی می‌خوانیم که سلطان حسین، شاهزاده طهماسب ولیعهد و سرداران دولت صفوی و حتا مردم اصفهان در موقعیت‌هایی واقع بودند که دشمن را شکست بدهند و در واقع خیلی از پیروزیهای افغانها از باور خودشان هم فراتر بوده.
در انتها نکته‌ی مهم اینکه همنشینی جذابی از شیوه روایت و تحلیلِ دو راهب یسوعی و خوانش علل سقوط اصفهان، شباهتشان و تقارن زمانی آن با عصر روشنگری اروپا و شروع سراشیبی تمدنی ایران، این کتاب کم حجم رو خواندنی‌تر کرده.

نسخه‌ی من از نشر نگاه معاصر بود ولی گویا الان انتشارات مینوی خرد کتاب را بیرون داده.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی