Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است


سلام. خب بچه های توی خونه، امروز براتون برنامه ای تهیه دیدم برای این شبا که سرما از زیر در و لای پنجره و وسط دیوار و ... بهتون حمله می کنه چیزی برای شنیدن و خوردن و گاهی هم دیدن داشته باشید.
بخش خوردنی قضیه متعلقه به هات چاکلت. مقداری شکلات تخته ای بدردبخور (درصدش به ذائقه خودتون بستگی داره ولی بالای 70 باشه بهتره) تهیه کنید و ریز ریزش کنید در حد متوسط و بریزید تو یه قابلمه کوچیک و قرارش بدید روی یه کتری آب که به قصد جوشیدن روی شعله گذاشتید. اینطوری شکلات ها با حرارت ملایم آب می شن.  وقتی تمام شکلات آب شد بهش کمی فلفل سیاه و در صورت تمایل دارچین اضافه کنید. دستور چیزی که مد نظر منه همین جا تموم می شه منتها بعضی ها بجای افزودنی های من شیر و اینا اضافه می کنن (قابل توجه دوستانِ وانیل!)
اما بخش شنیدنی! برای این بخش انتخاب اول موسیقی جز خواهد بود و جز مورد نظر اینجا مایلز دیویس خواهد بود! نیمه شب هم که باشه چه بهتر.

در احوالات دستور فوق نظاره به آتش در حال خاموش شدن رو هم توصیه کردن.

پ ن: بچه های توی خونه توجه داشته باشن که کارای بالا، با هم انجام شن.
پ پ ن: شش ماه بعد نسخه تابستونی هم براتون می دم.


  • احسان

1- دیروز به کشف مهمی نائل شدم!
"در دنیا نیست زیبایی و نظمی مگر از دلِ ضد خود بیرون خزیده باشد"
نمی خوام از این اراجیف تارانتینویی (اینجا اراجیف معنی متعالی ای داره و بیشتر بر می گرده به فرم حرف زدن تارانتینو که این حرفای مهم رو مثل یه مشت آشغال از دهنش پرت می کنه بیرون) که حرف از نمی دونم رستگاری از دل خون و فلان و ایناست بزنما نه، ینی راستشو بخواید همونه در اصل، ولی دیگه خسته شدم از اون ادبیات که همه جا هی داره بلغور می شه.
این رو حالا فعلن نمی گم چی شد که رفتم به سمتش ولی کم کم خودشو بهم مالوند و دیدم داره باورم می شه، و شد! گذشت و یادم اومد مدتی قبل از قول براهنی هم، همچین مفهومی خونده بودم. آقای براهنی تو رساله حافظ از الگوی قربانی هایی می گه که برای شکل گیری یک کل برتر و زیبا فدا می شن. براهنی از کودکانی که قبل از تولد موسا قربانی شدن مثل قربانی هایی یاد می کنه که تمام زورشون تو موسا جمع شد و بساط فرعون رو از هم پاشید؛ همین طور از آلهه هایی که پیش از اسلام توسط اعراب پرستیده می شدن بعنوان قربانی های راه یکتاپرستی و سر برآوردن الله بعنوان یگانه پروردگار و... . از قول شاملو و یه تکه از شعرش که می گه:
در برابر تندر می ایستند/خانه را روشن می کنند./ومی میرند.
این حرفا رو می زنه:
کودکی است که می میرد تا یک الله پایدار بماند، و از سوی دیگر حافظ غنی تر و قوی تر بشود. در واقع او در برابر تندر می ایستد، خانه را روشن می کند و می میرد. آن خانه روشن، حافظ است. اگر الله از آلهه فراروی می کند، اگر موسی از کودکان فراروی می کند، حافظ از شیخ روزبهان و حتی منصور فراروی می کند. گرچه خودش در ارتباط با الله همان موضوع را دارد که که کودکان در برابر موسی، آلهه در مقابل الله و روزبهان در مقابل حافظ.
حالا من می خوام حرفی بزنم در ادامه. این چیزیه که فعلن بش رسیدم. اگر دیدید تو دنیا جایی خلاف این الگو برقراره، اون جا، اون شخص، اون چیز یا هرچی... اون فرمون دستشه یا وصله به کسی که فرمون دستشه.
2- نمی دونم وسط این همه درس و این همه حجم مطالعه که باید تو این چند روز امتحانشونو پس بدم براشون چرا دستم به خوندن اونا خیلی کم می ره و عوضش "خوشی ها و مصایب کار" الن دو باتن رو باز کردم و غرق خوندنش شدم. گشتم دنبال یه شغل مرتبط به رشته م و رفتم سراغ حسابدار. ببنید چی نوشته توش در توضیح اینکه قوانینی تو اساس نامه  شرکت هست که آزار و اذیت جنسی از هر نوع رو تو محیط کار تحمل نمی کنن:
بروز حسادت در شرکت هیچ شگفت انگیز نیست. در طول تاریخ، هر جامعه ای ناچار بوده هیجانات جنسی را مهار کند تا همه کارها انجام شود. این فقط باور ساده لوحانه ما به معقول بودن خودمان است که نمی گذارد تشخیص دهیم شیوه های قدیمی سرکوب امیال شهوانی تا چه حد باید در اساس نامه های رفتار حرفه ای مان پنهان باشد.
اگر این دو نهاد (منظورش همون شرکت حسابداری و کلیساست که چند پاراگراف قبل تر ازش حرف زده) جرایم سنگینی را برای کسانی در نظر گرفته اند که نشانه های رفتاریِ خاصی را به نمایش می گذارند به این خاطر است که هر کدام مرکز گرامی ترین ارزش های جامعه خویش بوده یا هستند: آموزش های مسیح از یک سو و پول از سویی دیگر. پول برای اداره مثل خدا برای صومعه است؛ و تمنای جسمی چه در سیاست آزار جنسی محکوم باشد چه با معیار گناه و شیطان، به یک اندازه کفرآمیز است. چون جرئت کرده مقاصد شرعی را انکار کند و گستاخانه این معنای ضمنی را برساند که ممکن است در جهان عناصر ارزشمندتر و جذاب تری نسبت به قیمت سهام یا منجی وجود داشته باشد.
3- نامرد چنان می گه"باز آی دلبرا که دلم بی قرار توست" که قلب آدم از جا کنده می شه. دلبر پا می شه میاد اصن.
4- با تشکر از دوست عزیزم دیونیسوس!

  • احسان

اوه مارسیا!
دوست دارم زیبایی بلند طلایی ات
در مدرسه ها تدریس شود
این طور بچه ها یاد می گیرند
خدا مثل موسیقی
زیر پوست زندگی می کند
و آوایی مانند چنگ آفتاب دارد
دوست دارم کارنامه مدرسه ها
این طور باشد:
بازی با چیزهای شیشه ای ظریف A
جادوی کامپیوتر A
نامه به آن ها که دوست می دارید A
فهمیدن درباره ماهی A
زیبایی بلند طلایی مارسیا! +A

ر.براتیگن


پیانو، شوبرت

  • احسان