Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

حتّا به روزگاران

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۴۳ ب.ظ



بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران/کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد/داند که سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم/تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت/گریان چو در قیامت چشم گناهکاران

ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد/از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران

چندین که برشمردم از ماجرای عشقت/اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران

سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل/بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران

چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت/باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران


روز وداع یاران، قطع امیدواریست چون شام روزه داران، بیرون نمی توان کرد...  الا یک از هزاران

الا به روزگاران

الا به روزگاران

الا به روزگاران

حتّا به روزگاران...



پ ن: دوست باوفا٬ چه کنم که این پی نوشت ها تنها راه جواب دادنه برای من. در جواب کامنت خصوصی.. منم همینطور٬منم هستم.

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۱/۲۹
  • ۵۴۲ نمایش
  • احسان

یاد بعضی نفرات در گردش فصول

نظرات (۶)

الا به روزگاران
این لحظه ها میگذره احسان بالاخره
اما من همیشه از یک حس به علت سخت بودنش فراری بودم و اون دیدن رفتن عزیزام هست و برای همین خودخواهانه دوست دارم قبل از والدینم بمیرم

پاسخ:
پاسخ:
کی دوست نداره؟ توی نوعی دوست داری قبل عزیزات بری و عزیزاتم همینطورن در قبال تو... بعد اینجا که می رسه من به این فک می کنم که عزیزام بعد رفتن من سختی خواهند کشید اون وقت می گم بذار سختیه رو من بکشم٬بذار شکستنه واسه من باشه... بعد باز حس اولیه میاد و...
من دوست ندارم... تحمل رنج از دست دادن اونها برام ساده تره از تحمل رنج خود اونها...

پاسخ:
پاسخ:
تو از نعمت روراستی با خویشتن برخورداری. منم میخام
فکر کنم باید بعد کامنت های بهروز و ندا این باید اینجا نوشته شه (فکر کنم خود مهتاب ترجیح بده با صدای ناظریان خونده شه تا استریپ)

کلاریسا: این کاریه که ما می کنیم، این کاریه که مردم می کنند. اون ها برای همدیگه، زنده می مونن.

پاسخ:
پاسخ:
میثاق چشم براهت بودم
آ. من بی خبرم از این ماجرا؛ شرمنده بابت عدم ِ هم دردی!

ب. احسان حائری مگه خواننده هم هست؟

پاسخ:
پاسخ:
ماجرا رفیقیه که بی گناه کشته شده
نه، شاعره فقط، یجا داشت دکلمه می کرد یه شعر رو. تو رادیو هفت
اما تو کوه درد باش..

پاسخ:
پاسخ:
عنوان برازنده ایه
نشد از یادش مُنفَک بشیم... در جَلوَت و [در] خلوت...
هر چی آب می جُستیم تشنگی گیرمون می اومد!
+هر کی نوشته دمِش همیشه گرم! اِیول داره.
+حکماً دلیل داشته که نظردهی غیرِفعّاله دیگه! منتها من هم عقلم در این حدّه؛ نظر نمی دادم تو گلوم گیر می کرد!

پاسخ:
پاسخ: :) از رادیو چهرازیه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی