Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

When a tornado meets a volcano

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۶:۲۶ ب.ظ

بعد از لختی دوری از موسیقی نویسی این بار این هم نشینی های خوب صدایی بود که منو واداشت ازشون یاد کنم. منظورم از این هم نشینی لزومن دو هنرمند مطرح نیست، منظور صداهاییه که بعضن ترکیبشون جادویی میشه و هر کدوم تو هر مرحله شنونده رو تو سطح خودشون نگه می دارن و بعد هم ترکیبشون اونو به یه سطح جدید می بره.


- این کار یه کاوره از یه کار معروف که خیلی ها شنیدنش و اصلش مال R.E.M. بوده و تو این اجرای سنگین لاکونا کویل خیلی خوب از این همنشینی استفاده ای کردن که تو نسخه اصلی دیده نمیشه (و لازم هم نیست)

Lacuna Coil - Losing My Religion

- کار بعدی از آلبوم آخر امینم انتخاب شده و اینم کار معروفیه و یکی از بهترین استفاده ها از صدای ریانا توش شده. تو این کار همنشینی علاوه بر جنس صدا تو نوع خوندن هم دیده میشه. امینم که خب داره هیپ هاپ خودش رو اجرا می کنه و ریانا در کنارش میشه گفت داره سول می خونه و این کشش صداشه که بیشتر از تفاوت صداها باعث زیبایی کار شده و فاصله ی بین سرعت های بالای امینم رو با صداش پر می کنه

Love the Way You Lie

- این کار طعم شرقی داره بدلیل هر دو خواننده، یکی اعظم علی ایرانی الاصل و یکی سرژ تنکیان ارمنی الاصل که هر دو تو آمریکا کار می کنن و کار با شعر خونی انگلیسی اعظم علی شروع میشه و کافیه ببینید یه صدای کش دار و بظاهر ساده سرژ چه به سر موسیقی میاره. این بشر فوق العاده ست

Coma

- این یکی یه کم فرق داره با بقیه و دیگه واقعن شرقیه. البته از نوع جغرافیاییش. این یه کاره غیر رسمیه مال زمانی که دبیرستانی بودم و زیاد گوشش می دادم. یه کار دو نفره از محسن چاوشی و محسن یگانه زمانی که خیلی جذاب بودن. این کار از قدیم بعنوان مثال این قضیه تو ذهنم بوده. یادمه به دوستم می گفتم صدای چاوشی اینجا وقتی اضافه میشه مثل یه هدیه می مونه

Vaghti Rafti

- آخرین و بهترین قسمت قضیه برای من این کاره. نانسی سیناترا و لی هزل‌وود که از مواهب دنیای موسیقیه همنشینی این دو بزرگ وار! شاید عجیب باشه ولی یجورایی انگار این دو یه نفرن. با تمامِ خوندن دوئل گونه شون و اجرای پینگ پنگی و جواب دادناشون این وحدتشونه که برام جذابه، انگار هیچ کدوم جدا حضور ندارن و کنار همه که صداشون تازه شنیده میشه. این هم یعنی کمال همنشینی بنظرم. دوستان، لی اند نانسی :

Summer wine



این پست، تقدیم به هادی کیانی!

نظرات (۲۰)

وای احسان این پستت خیلی چسبید. انتخاب هات که خوب بودن همه اما اگه بخوام بینشون انتخاب کنم... خب از سامرواین که بگذریم چون اصلا نمیارمش تو مقایسه و اینا انقدر برام عزیز و لذیذه و اینکه قطعا بهترین اجراش هم هست (بین اونایی که من شنیدم)... من ترکیب صدای اعظم علی و سرژ تنکیان رو برمیدارم...




سامر واین رو خودمم همچین سوا کردم گذاشتم کنار. انتخاب خیلی خوبیه.صدای سرژ با صدای چکش هم خوب میشه چه برسه به اعظم علی
سامر واین واسه من یعنی پشت بوم خونه قبلیمون، و پشت بوم خونه قبلیمون واسه من یعنی خیلی چیزها.
و این که یکی دو بار می خواستم هی بگم بهت هی یادم میرفت، این عنوان های آرشیو موضوعی هات رو خیلی دوست دارم




پشت بوم که دیفالت جای خوبیه، حالا با سامرواین هم پیوند داشته باشه...
به غیر از محسن چاووشی که هیچ وقت باهاش ارتباط برقرار نکردم بقیه خوب بودن مثلا امینم خیلی خوبه ولی در زمره ترک لیست های روزمرم هیچ وقت نبوده و وای و ای داد و فغان از سامرواین. ساندترک یه فیلمیه نمی دونم چی اما همیشه برام جذاب بوده شخصیت و صدای متضاد این دونفر در کنار هم مخصوصا دیدن چونه هیزل وود بعد احسان خیلی تنظیم قوی ای داره کافیه دقت کرد تو نت ویولن سل ها توی هر ترجیع اصلی .دنبال موسیقی بدون ترانشم چه جوری می شه پیدا کرد؟




یه فکری به حال این خصومت غیر عمد ملت با محسن جان باید بکنیم. سامر واین رو گشتم دنبال نسخه بی کلامش برات، پیدا کنم میفرستم زود. دقیقن تنظیم انقدر یه دسته اصن اذیت میکنه آدمو
اسمش سامرواینه اما بوی پاییز می ده شدید




طاهره تو شاهکاری،نمی خوام بگم قبلن متوجه این شده بودم ولی یه گیری بود که تو جو آهنگ و اسمش داشتم و حالا می بینم برطرف شد...
رفتم باجول از رفیق بهروز فول آلبومشو گرفتم بشینم از بنیان بسازم خودمو... و تکان دادن سر که مهم نیست یرام... یا این جدیده... هعی ... دقیقا همون جور که خودش می خونه: بخیه رو بخیه می زنم به تیکه پاره ی د د دلم... ای بابا خواهشا فکری به حال این یکی نکن بزا خودمون بمونه حال کنیم.




آخ... اون زمونا شعر حمید مصدق می خوند محسن. حسین اگه بدونی ما چقد باهاش شب و روز (دقیقن از صبح زود گرفته تا صبح زود فردا) همخونی کردیم. یه شاخه نیلوفر از بین مجوز دارها بهتر بود، آلبوم پرچم سفید رو زیاد گوش ندادم ولی اونم خوبه. یه کار اسپانیش هم داره، اونم داده بهت؟
مث بقیه‌ی بچه‌ها برای منم سامرواین یه چیز دیگه‌س. اولین دفعه‌ی گوش دادنش. اون سکوت بعد از تموش شدنش و بعد آن کردن ریپیت پلیر و یک کله پخش شدن یک کله‌اش تا چندساعت. وعذاب اینکه نکنه مزه‌ش بره و استاپ کردنش. چیزی رو وارد سلیقه‌ی موسیقیم کرد که قبلش نبود. و اگر بود هم به رسمیت نشناخته بودمش. دونه دونه آدم‌ها وارد شدند. اول از همه که خود ننسی بود. حس‌هایی هست که نمیشه با کلمه گفت. درست. اما تازه فهمیدم چقدر من دارم زیر این گزاره پنهان می‌شم که از سعی کردن برای بیان اون حس خاص دربرم. ینی میخوام بگم خیلی چیزها هستند که ناگفتنی نیستن، اما گفتنشون بلدی می‌خواد. حالا این همه روضه خوندم که بگم واقعن گادسپیدیو طاهره. همینه، پاییز. شاید هیچ وخ پیداش نمی‌کردم اگه نمی‌گفتی. خیلی از کارای ننسی که من دوستشون دارم رو میشه با همین کلمه درباره‌شون صحبت کرد. حالا می‌ تونم توضیح بدم چرا کاورش از کلیفرنیا دریمین رو بیشتر از نسخه‌ی اصلی و بقیه‌ی کاورها دوس دارم. اصن یه آلبوم عجیب غریب داره همه‌ش درمورد کالیفرنیاست. داستان دختریه که از بیرمنگهام میاد کالیفرنیا. و هتل کلیفرنیاش احسان. بگم که این رو هم از نسخه‌ی اصلی...؟

و لی هیزل‌وود. اگر مثل من زوایای سادیسیتی پنهانی توی شخصیتتون داشته باشید بعد از گوش کردن به کاراش خوشحال میشید که مهجور مونده. فرانک سیناترا. فرانک سیناترای بزرگ. درباره‌ی سیناترا حرف زدن به من خیلی کیف می‌ده. اینکه بشینی درباره‌ی صداش انقد صفت ردیف کنی که آخرش به کلمه‌ی «نقره‌ای» برسی. اما بعد بی‌خیال بشی و ببینی که قبلش چقد خوب سیناترا رو دوست دارانش توصیف کردن و همون حرفا رو تکرار کنی با آرزوی اینکه تا ابد از فرانک سیناترا با همین صفات تکراری حرف زده بشه. هنوز دارم اسم کسایی رو می‌برم که بعد گوش دادن سامرواین رفتم سمتشون. دین مارتین. سوال معروفی هست که آیا دیکنز کریسمسو اختراع کرده؟ میشه این رو هم پرسید که آیا قبل از دین مارتین و فرانک سیناترا برف انقد لذتبخش و زمستون انقد رمانتیک بوده؟ و بعد از این‌ها هم دیگه افتادن توی اقیانوسی به اسم جز.
اما آخرشم اون حسی که توی سامرواین هست پیدا نکردم. درستشم همینه. احسان ویدئوشو دیدی؟ خیلی غریبه. انگار کل این زمان ردوبدل دیالوگ‌ها جایی خارج از این دنیا داره انجام می‌شه. شاید خیلی انتزاعی باشه اما شخصن فکر می‌کنم توی یه نگاه کوتاه قبل از بسته شدن چشم‌های مرد قصه.
سرژ رو اولین بار توی ویدئوی تاکسیسیتی دیدم که پسرداییم نشونم داد. پسرداییم جزو گروهی از پسرهای اون دوره (دوره‌شو نمی‌دونم چطوری توضیح بدم. بازی محبوب مکس پین یک بود :) ) بود که از موزیک فقط متال را به رسمیت می‌شناختند و باقی سبک‌ها برایشان بچه‌بازی‌ای بیش نبود و مثل چیزی که ازشان انتظار می‌رود آدم‌های خیلی آروم و خوش‌اخلاقی بودند. حالا شما فرض کن من یک بچه‌ای بودم با اختلاف سنی زیاد از پسرهای پرتعداد فامیل و کلن از طرف اون‌ها هیچ‌وقت جدی گرفته نمی‌شدم. ینی در حدی که همین مکس پین رو اگه می‌خواستن لطف کنن و اجازه بدن منم لذتشو ببرم، نهایت کاری که می‌کردن این بود که یه صندلی دیگه می‌اوردن و من باید روش می‌شستم و نقش خطیر سیو کردن بازی رو انجام می‌دادم. یه دکمه‌ای بود نمی‌دونم اف پنج یا چند که کوییک سیو بود و من باید انگشتم روش می‌بود و هروخ گفته می‌شد می‌زدمش و بازی سیو می‌شد (این یه داستان واقعی بود و من کور شوم اگر دروغ بگویم). (اه دلم به حال خودم سوخت! نکته‌ احمقانه‌ش برای من اینه که خیلی با این قضایا کول بودم و عین خیالم هم نبود. اصن ولش کن منحرف شدم از کامنت).
در یک چنین شرایطی، این آقا، دست ما رو می‌گرفت میشوند جلوی مونیتورش و ویدئوهای موردعلاقه‌ش رو برام میگذاشت و منتظر می‌موند تا تموم بشه بعد نظرم رو می‌پرسید. یادمه خیلی پایه‌ی ویدئوهای متالیکا بودم (هرچند اون حواسش بود که ویدئوهای استودیوییشونو برام نذاره مثلن) و مخصوصن دیس‌اپیر که توی مانیومنت ولی بود. آره سرژ رو اولین بار توی اتاق همچین آدمی دیدم. یادمه خیلی از ریش سرژ و دارون، از اونجایی که آخرای کلیپ دوربین می‌ره جلو ولی انگار داره می‌ره عقب و از عربده‌ی آخر سرژ توی همین صحنه خوشم اومده بود (قبل از اینکه برای آخرین بار بگه ون آی بیکیم د سان...) و ازش خواستم چیزای دیگه‌‌ای هم اگه ازش داره بذاره. گفت بقیه‌ی آهنگاش الکی داد می‌زنه اما توی این‌یکی خیلی مشتیه. بعد من اونجا برای اولین بار فهمیدم که عربده‌ها به دودسته تقسیم میشن: الکی و مشتی. همه‌‌ی عربده‌های سرژ تا الان برام جزو دومی‌ها بوده. اصن به قول علی بلورچی روح آدمو جلا می‌ده.
این کما رو تو به من معرفی کردی احسان. هیچ‌وقت اون کلمه‌ای رو که بعد از شنیدن این قطعه در وصف صدای سرژ شنیدم – نمی‌دونم از تو یا صالح :) – یادم نمیره: «جوهر». کلمه‌ی درخور.
و اینکه آقا نامردیه نادیده گرفتن باکت‌هد توی این قطعه‌ی کما. مراتب اعتراض و این‌ها. اصن حجم مهجور بودن این آدم برای من معماییه. احتمالن بیشتر به شخصیت خودش و از این شاخه به اون پریدنش برمی‌گرده.
امینم از معدود رپرهای انگلیسی زبونه که دوسش دارم. به یک دلیل ابتدایی: حق کلمه رو به جا میاره. چیزی که خدارو شکر توی رپ فارسی نمونه‌های درخشانش هست. رپ انگلیسی دهه‌ی نود و اوایل دوهزار خوبه، اما الان به طرز بد و حال به هم‌زنی می‌خواد به روز باشه و این برای من حرص درآره چون تعریفشون از به روز بودن خیلی بچگانه‌س. این عقده‌ی به روز بودن اصن بخشی از موسیقی پاپیولار و بازاری آمریکا رو داره به جاهای بدی می‌بره. ریحانا و کلن خواننده‌های سول و آراندبی امثالش که ویدئوهاشون مدام داره از ام‌تی‌وی پخش میشه برای من آدم‌های بااستعدای هستن که شخصیت استعدادشونو ندارن. حسرت از اینکه با اون استعداد چه چیزی خوبی می‌شه ساخت که در حال حاضر ساخته نمی‌شه. و حالا چی بشه که کسی مث امینم بتونه خوب ازشون استفده کنه و چنین قطعه‌ای تولید بشه (بی‌ربط ولی من کل ریکاوری رو دوس دارم).
عوضش از اون‌ور آرتیست‌های فعلی بلوآید سول بریتانیا. به‌به. چیزی از اصالت توی وجودشون هست که ناخودآگاه به به‌روز بودنشون هم منتهی می‌شه. مثل تمام سول‌های بازاری تاریخ.
جالبه منم به نظرم یه شاخه نیلوفر توی مجازهای محسن از همه بهتره. آلبوم سنتوری را حساب نمی‌یارم البته. می‌دونی به نظرم محسن دچار یه خودآگاهی شده که خیلی از هنرمندا بعد از اینکه رو غلطک می‌افتن و کارایی که می‌سازن می‌گیره دچارش می‌شن. خودآگاهی نسبت به مولفه‌های شخصیشون. بزرگان از این پیچ به سلامت رد می‌شن، اما نه با ایگنور کردن اون خودآگاهی، که اتفاقن استفاده ازش. داستایفسکی برادران کارامازوفو خلق می‌کنه، فلینی هشت‌ونیم می‌سازه، فروغ تولدی دیگر و ایمان بیاوریم رو می‌نویسه، حالا مثلن در فضای دیگه مانتی‌ پایتنی‌ها مینینگ آو لایف می‌سازن، تارانتینو ضدمرگو، کیمیایی جرمو، کوئن‌ها یک مرد جدی رو. می‌تونم منظورمو برسونم؟ به نظرم محسن از یک‌جایی به این خودآگاهی رسید. اما به نظرم حساس‌تر و بذا بگم، بی‌جنبه‌تر از این‌حرفا بود که بتونه مسیر درستی بده بهش. هرچند به نظرم اینا وظیفه‌ی محسن چاووشی نیست و جای یک تهیه‌کننده‌ی باسلیقه و وارد و مهم‌تر از همه، قدرتمند رو می‌شه حس کرد. کارای اولش، آلبومای غیرمجازش، تا همین یه شاخه نیلوفر جور خیلی خوبی خوب بودند. بعضی کاراش رو که خیلی دوس دارم یه آماتوری دوس داشتنی تو تنظیم و کیفیتش هست که صدای محسن هم جور خوبی بینشون می‌شینه. من هنوز منتظر نشستم محسن مث قبلنا بشه. به قول دود: هعی. این قطعه‌ای که ازش گذاشتی چه خوب بود.
این لوزینگ مای ریلیجن چیز خیلی غریبه به قرآن.تو یه موقعیت‌های عجیبی برای من صدای مایک استایپ از اون ته‌مها میاد که
I thought that I heard you laughing
I thought that I heard you sing
یا
Oh no I've said too much
I haven't said enough
بیخود نیست کلاسیک شده دیگه. تعریف آهنگ کلاسیک شده برای من: آهنگی که صداش از اون ته مها درمیاد یهو.
نمی‌دونم بهت گفته‌بودم یا نه من اصن یکی از علایقم توی موسیقی همین هم‌خوانی‌هاست. مخصوصن دوئت یک خواننده‌ی زن و یک خواننده‌ی مرد. واسه خودم نشستم ساب‌ژانر واسشون درست کردم و اینا. الان من بهت حسودیم شد باید منم بشینم از هم‌خوانی‌های محبوبم بنویسم ببینیم چقد سلیقه به سلیقه راه داره.
چقد حرف زدم جدنا! دیدی باز بهت رسیدم نطقم باز شد. جای خوبی واستادم الان. هل‌ها دارند کم‌کم از راه می‌رسند. چیزی که هردفعه به وجود و اومدنشون شک می‌کنم ولی اونا همیشه می‌رسند. باهم. این پست تقدیمیت یکی از بهتریناشون بود.
2- توی اون ویدئو هی مدلای مختلف "سامر واین" گفتن ننسی رو سیر می کنم. تو فکر اینم که مولکول های اکسیژن دهه 50 و 60 داستانش چیز دیگه ای بوده
1- می خوام از این کامنتت درباره میل سادیستی مهجور بودن حرف بزنم. شده که وقتایی بزنم به یه منبع درست درمون از هر چیزی و دلم نمیاد لینکشو همینجوری بدم بره زیر دست و پا، اگه عکسی موسیقی ای چیزی باشه خودم شده همه شو دانلود می کنم، هر وقت خواستم تک تک این ور اون ور، آپلودهای خودمو میذارم، هادی می دونم که تو هم همینجوری تا حد زیادی، هنوز اون عارف که بهم دادی رو دست و دلم نمی ره به کسی بدم گوش کنه حتا!و اینکه نسخه ننسی سیناترای هتل کلفرنیا برای من قطعن بهترین نسخه ست.
4- به درد خوبی اشاره کردی، روزآمدن بودن هم براشون تو اسم بردن از چیزای روز خلاصه شده انگار! رپ فارسی رو راستش فقط من هیچ کس رو دنبال می کردم که اونم چند وقته کم تر شده چون مثل قدیم پرکار نیست. ینی بقیه رو قبول ندارم و زده شدم ازشون. منم ریکاوری رو دوس دارم. به ویژه not afraid
باکت هد هم راستش از اولین چیزایی که ازش شنفتم افتادم دنبالش و دیدم بابا این خیلی آلبوم داره بی خیال شدم و خدا رو شکر صالح همت کرد و کلی ازش دانلود کرد و گذاشت تو دومن ما و این روزا الکتریک تیرزشو کلی می گوشم
3- آخ.انحراف چیه؟ مکس پین پاره تن ما بود! چن وقت پیش ساندترکشم گرفتم، هنوزم کثافتای متروش جلو چشممه، اون صدای محو آژیر پلیس، مکس پین چشم ما بود.
اما سرژ! من رو با سیستم یه نابغه آشنا کرد، از این بچه های نخبه دانشگاه بود و همین دیروز حالشو از دوستی پرسیدم و گفت افسرده شده تو خوابگاه شریف. این دوستمون به من کلی لینکین پارک هم داد. یادمه برام با شور تعریف میکرد " احسان، اینا جانی کشه، همشو خودم با این دستام دانلود کردم، با دایال آپ" و منم شرم داشتم ازش بخوام بهم بده. ولی هنوز منتظرم سرژ شاهکارشو رو کنه.
5- محسن رو همین حرفایی که گفتی دربارش صدق می کنه و منم حرفامو گفتم اون بالا. یه چیز دیگه اینکه این وارد فضای رسمی شدن احتیاج به یه ناخدا داشت (یا به قول تو همون تهیه کننده) که مثلن رضا صادقی بنظرم داشته اینو (با اینکه نیستم کاراشو) و خراب نشد تو اون گذر. لوزینگ... استاندارد های فریاد تو موسیقی رو تغییر داد!
تو هم بنویس حتمن که خیلی شیزو باس بشه نوشته ت. فقط نگو، ناغافل رو کن که شک بده بهمون.
این پست در بهترین حالتش می خواست هل باشه. فبها المراد

گادسپید یو هادی
http://www.4shared.com/mp3/WhwSgq19/01_Meditating_Over_a_Photo.htm
همینجوری اینم بد نیست متنوع میشی




دستت درست. اینو داشتم منتها اسمشو نمیدونستم. این باعث شد الان کلی هی گوشش بدم. ما به این قضیه که یکی مث من از دیشب رفته تو نخ ساری گلین و میاد می بینه یکی مث تو براش اینو گذاشته میگیم Cosmic Coincidence
  • بهروز خاطرات و خطرات
  • 1- احسان بعد از مدتها نشستم بالاخره این پستت رو تمام و کمال خوندم اهنگهاش رو دانلود کردم مث یه وعده غذایی کامل می موند سیر سیر شدم دیگه برا امروزم بسه نه کتاب می خونم و نه به وبلاگ کسی میرم سر بزنم ( حداقل تا عصر) بعد آخرشم به عنوان دسر این کامنت های بچه ها بود که دیگه نور علی نور بود . مرسی از تو مرسی از بچه ها مرسی از سامرواین و سرژ .
    2- ببینم همخونی ابی و داریوش تو اهنگ نون و پنیر همصدایی حساب نمیشه ؟! من اینو پایه ام اساسی مخصوصا وقتی تو اون کنسرته هی کالسکه بچه از جلو پاشون رد میشه و نور هی از این ور سالن میره اون ور سالن .
    3- از محسن چاووشی وقتی میتونی بحرفی که یه عاشق دلخسته باشی ، شاید عاشق باشی شاید هم دلخسته ولی باید همزمان عاشق دلخسته باشید بعلاوه کلی چیزهای دیگه البت( با شما هستم احسان، هادی ، طاهره و اونایی که خوشتون نمیاد :)) وقتی رسیدی به این مرحله بعد بشین دونه به دونه اهنگ های البوم چمدان رو گوش کن ، از قطار گوش کنید از همین مترویی که تازه داده بیرون، تازه یه ترک جدا داره برا امام رضا خونده که اصن یه وضعی ، می بینی احسان جون محسن هم همچین بی طرفدار نیست :)، در ضمن تا دلتون هم بخواد اصالت و غم و دنیا تو صداش و شعرهاش و از اونا بهتر تو گه ناله هاش هست وقتی داره صدای زوزه سگ یا گرگ در میاره من اونجاها دیگه رسما عاشق و شیداش میشم ( ببین بخوای بحث سلیقه و تفاوت سلیقه رو بیاری وسط با همین مشتام میزنم تو چونه ات ها که دندونات بریزه تو فک ات - یاد میثم بخیر- :))
    3- کارت رو سخت کردی پسر این سرژ رو داری میای باجول با خودت وردار بیار اگه هم نیومد عیب نداره فول البومش که دستته بزار تنگ اون فیلمها و بیارش برا داش بهروزت
    4- باز تشکر و کلی تنک یو و از این اخریه اهان گادسپید یو هادی( احسان)




    اولن که مشتی! من که فن محسن چاوشیم چی چی میگی تو؟ بعد هم همخونی داریوش و ابی هم میشه چرا نمیشه، خیلی هم خوبه، اصن خودشه، اصل جنسه.
    بهروز من از سرژ همون کارای سیستم او ا دان رو دارم، بقیه کاراشو صالح داره که قرار شده با بسته پیشنهادی بیاریم باجول خدمتت :)
    قوین تکذیب می کنم. داشتیم با دوستی سر طرفدارای محسن می حرفیدیم نتیجه این شد که ایشان به دو دسته عمده تقسیم می شن: طرفدارای مانی و طرفدارای هانی. (بعله می دونم کمی تا قسمتی لوسه ولی حاصل خردجمعی جز این نمیشه دیگه) طرفداری مانی (منظور همون مانائه وگرنه مانی یه چیز دیگه س) با توجه به ریشه کلمه اونایین که موندن پای رفیقمون از اولش تا اینجا و هر آلبوم جدیدش رو با مناسک گوش می کنن و حال می کنن و طرفداری هانی اونایین که مثل هانیه ی سنتوری محسن رو تا یه جایی خیلی پایه بودن و بعد از یه جایی ولش کردن اما هر از چندگاهی میرن کاشونک ببینن اوضاعش چطوره و میشه دوباره پایه ش شد یا نه. من متاسفانه از گروه دومم. و اینکه بهروز جون اگه منظورت از اون آهنگ امام رضا همون "من که توی سیاهیا از همه روسیاترم"ـه که باید بگم برای من جزو چند تا کاندید بهترین آهنگ محسنه اون ترک.

    و اینکه اینم می شد عقده واسم اگه نگم که بدون شک مکس پین یک بهترین بازی ای بود که انجام دادم و جدا از بازی یکی از بهترین و خالص ترین تجربه های زندگیم و جیمز مک کفری هم یکی از بزرگترین آدمای زندگیم.

    دیگه اینکه میگن بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد رو من کاملن با ساری گلین فهمیدم چیه (دوده رو میگم). اصن یه تجربه ی خیلی عجیبی بود گوش کردنش که یه جا بالاخره باید تعریفش کنم سبک بشم. تشکر از دوستی که اون لینک رو گذاشت. عجب چیزی بود.
    تو آلبوم باکت هد اند فرندز و توی ترک we are the one این باکت هد یه چیزی می زنه با گیتار که ده ثانیه بیشتر طول نمی کشه (از یک دقیقه و بیست و هشت ثانیه تا یک و چهل اینا) ولی حاضرم تمام زندگیمو بدم که یه آهنگ کامل بر اساس اون ده ثانیه بسازه. دستم کوتاهه فعلن. الکتریک تیرز برای من بهترین آلبوم باکت هده از اونایی که گوش کردم.

    پی نوشت: آخیش :)




    مانی و هانی... دوس دارم بگم اولی بودم و راستش بیشتر هم مانی بودم تا هانی. از قضا جات خالی یه سال و نیم پیش بود هادی، رفته بودم دفترچه آزمون این پیام نوز کوفتی رو بگیرم، برفم میومد، پستیه گفت چن دیقه باس صبر کنی؛ مام زدیم بیرون رفتیم کاشونک(گفتم شاید برات) و بام تهران و دور و بر "مکان" چرخیدیم و ...
    اما ساری گلین؛ داستانش مفصله باس سر وفت بگم برات فعلن برم سروقت اون باکت هد.
    پ ن : ما اینجا نشستیم عینهو قرقی که کامنت بیاد آپ کنیما
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی