Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

زامپانو

جمعه, ۶ آبان ۱۳۹۰، ۰۵:۰۸ ب.ظ

    از اول که راه میفتم باید موسیقی روشن باشه، مگه روزایی باشه که بی حال باشم. شاد باشم یا عصبانی باید اون گوشه صدا رو بشنوم یجوری. بعد...

-        اینو بهت داده بودم؟

-        نمیدونم، باید ببینم.

-        کیتارو، کیتارو دیگه دیدن داره؟ میشناسی که! اینو... داستان داره! اینو استادمون داده بهم، بله استاد دانشگاه بهم دادش! (حواسم هست که تعجب نکردی و تو ذوقم خورده) ترم نمیدونم چند چند بودم که نقشه کشی صنعتی داشتم و استاد هم جوون بود، داشت دکتر میشد بنده خدا، روز آخر کلاس اومد و نفری یه سی دی برگزیده موسیقی کیتارو داد به همه! اینه داستانش

-        آها! برای صبح و اینا یعنی گذاشتیش؟ منظورم اینه چون طلوع آفتابه؟

-        آره، تو خوابگاه با ایمان مینشستیم لب پنجره وقتی از شب بیدار مونده بودیم و اینو گوش می دادیم، ایمان هم اتاقیم.

-        خوبه ها

-        پس چی که خوبه، ببین تجربه مشترک موسیقایی شنیدی؟

-        نه

-        مثلن من بتو یه چیزایی میدم بری گوش بدی،بعد تو اونا رو گوش میدی دیگه؟

-        (لبخند میزنی و نگام میکنی) خب آره!

-        خب دیگه، حالا کافیه یذره چاشنی زمانی مکانی هم بذاریم تنگش ( ببین من هنوز گیر اون لبخنده هستما)

-        کوتاه،کوتاه و واضح بگو ببینم ینی چی؟ (ادای خانم شیرین رو هم ضمیمه میکنی دیگه؟ باشه!)

-        ینی که من بتو می اند تنسی میدم، بعد اینو خب تو زیر بارون که نمیتونی بفهمی چی توشه، بقول دوستم باید یه آفتاب همچین قشنگی هم بزنه از پنجره و تو یه کانتری خوب مثل اینو پلی کنی تا کانتری-اسک بشه روز و روزگارت! بعد من فعه بعدی که دارم می اند تنسی گوش میدم و دارم از سمت سوهانک رد میشم و اون آفتابه هم داره میتابه، میرم تو فکر، میگم من که می اند تنسی دادم بهش، اونم رفته اینو گوش بده؟ اونم راهش میفته این ورا بیاد؟ راهش که... اگه بخواد دو دیقه راهه تا راهش بیفته، بعد اگه بیفته تو این راه اینو گوش میده؟ بعد اگه تو این راه بیفته و اینو گوش بده آفتاب رو بهش میتابه؟ هزارتا اما و اگر میچینم بعد خودم همه رو از جلوم/ جلوت بر میدارم و اوضاع رو روبراه میکنم من با همینا زمستونو سر میکنم، چی خیال کردی؟

-        دیوونه

-        جان تو

-        باشه، روزای آفتابی، مسیر سوهانک اینا یادم میمونه ( برمیگردی با یه اخم الکی نگام میکنی) این روزا که بارونه، اوه اوه اونجا رو نگاه کن (به آبشار باریک گلی رنگی که از پیچ و خم های گردنه قوچک راه افتاده اشاره میکنی) چه خبره!

-        روزای بارونی قصه شون فرق داره، اون روزای آفتابی هستن که سخته براشون چیزی پیدا کنی، روزای بارونی که صد تا پدر و مادر دارن، من یه روز آفتابیم!

-        شم رین، دپلا و اینا لابد

-        ببین شوکولوی من اینایی که گفتی همه اوکی، ناصر چشم آذر رو عشق است!

-        آه! رو این حساسی یادم نبود(میخندی و میگی)

لیک آو تیرز میذارم... سو فل آتم رین و میریم، از کادر خارج میشویم، از کادر خارج میشویم و از کادر خارج میشویم

نظرات (۱۳)

آخرش از کادر خارج نشو لطفا
عالی




مرسی. دلیلت چیه؟
دیگه قرار نبود که گفتگوهامون رو علنی کنیا!




دیگه غلط کردم، از دسم در رفت
خب اگه با صالح قراره از کادر خارج شی
عیب نداره
خارج شو




صالح ببین چطور اذهان عمومی رو چیز میکنی!
  • وحید جلالی
  • آخ، تجربه مشترک موسیقایی.... تجربه مشترک کشف بیوتیوفول بویز یا گروه این د وودز.گری مور گوش دادن ها تو بام تهران و ویراژ دادن ها با ضجه های گیتار سانتانا.سهیل نفیسی ها وقتی تو ارتفاعات لاویج نم نم میزد تو صورتمون و...... آخریش هم کارای خودت که شکر خدا کسی اینجا نیست به صداش گیر بده




    وحید الان منو یجوری کردی که بهتره نگم، نگهش دارم واسه خودم، فقط بدون سرمایه جمع کردم
    6-1-0 کلا خاطره'ست!
    البته من عادت کردم با روزگار، لب پرتگاه کیتارو گوش بدم، آروزی لب پنجره به دلم مونده...
    اصلا لب پنجره با لب پرتگاه فرقش چیــــــه؟؟؟!!... احتمالا فرقش اینه که اگه از پرتگاه افتادی اونقدر وقت داری که آهنگو تا ته گوش کنی ولی از لب پنجره نه...





    عوض اینطور حرف زدن اینو یادت بیار که واسه من و ایمان اون لب پنجره از لب پرتگاه هم باحالتر بود، نبود؟ دِ بود دِ! آقای عطا :)





    مخلصم رفیق
    آره قبول دارم، وجدانا بود!
  • بهروز خاطرات و خطرات
  • ببینم احسان وقتی تو جاده ای چی گوش میدی ؟ تو روز جاده های کویری چی؟ تو شباش چی؟ تو شبا وقتی پرده اتوبوس را میدی کنار و اسمان پر ستاره رو می بینی دوست داری چی گوش بدی؟ تو زمستون وقتی کنار پلیس راه یا عوارضی وایسادی چی تو گوشات هست؟ تو تابستون شبها وقتی میرسی معمولا ترمینال مسافربری جاییکه آخرشه یعنی باید دیگه از ماشین بیای پایین اون ده دقیقه اخر رو چی دوست داری گوش بدی ؟ یا اینکه اصن با ماشین میرفتی شیراز ؟ تو ماشین وقتی میزدی کنار یا هوس کردی زمین های بایر خدا رو خیس ادرار کنی بعد که کارت تموم میشد اگه باد میزد به کله ات چی گوش میدادی ؟ اگه نمیزد چی گوش میدادی؟ تو زمستون با ماشین میری وقتی برف میاد چی؟ صدای برف کن رو به عنوان موسیقی قبول داری؟ تازه اگر همه اینا رو که گفتم درست گفتی و درست حدس زدی من شیرین خانم رو میگم بهت یه لبخند بزنه




    زکی! فک کردی میام راحت لو میدم که کجا چی گوش میدم؟!
  • بهروز خاطرات و خطرات
  • منم به شیرین خانوم میگم که اگه چترتو اوردی تا زیر بارون خیس نشه اصلن محل نذاره بهت تا هی جز و ولز بزنی بگی " سلام سوسیس، خوبی سوسیس؟"




    لعنت به این اتوبوس جهانگردی!
    سلام استاد
    کیتارو منو یاد کنکور میندازه، یاد دبیرستان. الان میشه حدود 10 15 سال پیش. بده سن و سالت بجایی برسه که 10 20 سال پیشو این همه یادت باشه. بگذریم. اون دوره افتاده بودیم تو خط نیو ایج که مد هم بود. موسیقی غالب هنوز کاست بود. ونجلیز، کیتارو، یانی، ژان میشل ژار و ... چه عشقی می‌کردیم با اون نوارا. یادمه وقتی یه وی اچ اس رنگ و رو رفته از یه کنسرت کیتارو یافتم انگار دنیا رو فتح کرده بود. با چه بدبختی رفتم به ویدیوکوپ محله سپردم کپیش کنن و اونم باز خط و خش قرمز تازه ای به تصویر اضافه کرد. هرچی داشتیم و تا تهش نون می‌کشیدیم. این همه مدیای انبار شده نداشتیم که نوبت به بعضیاشونم نرسه. اسمای ژاپنی آهنگای کیتارو رو بلد بودم و اون آهنگی که منو هم یاد آفتاب صبح مزرعه گندمای طلایی مینداخت. بعدها کیفیت آینه اون کنسرت رو یافتم و فقط سیک کردمش! یادش بخیر.
    بعدها راک شروع شد و بعدش دیگه چیزی به اون شدت و شیدایی شروع نشد. شاید فصل آغازها جاشو به پایانها داده. بی خیال!
    دمت گرم احسان.
    خیلی خوشحال شدم به وبلاگت آشنا شدم.
    قلمت مستدام



    به به! آی پسر بزن زنگو آقا رضا اومده! خوش اومدی، اون کیتارویی که من منظورمه همونه که اولش مثل صدای زنگه، اون یه چیز حقیه لامصب. امان از این کشفا، مال من هنوزم ادامه داره خداروشکر، همین چند دقیقه پیش از متروی بهشتی تا اینجا که نشستم الان یه چیز معرکه پیدا کردم و صفا کردم. دنیا هنوز برای ما افسون کش نشده :)
    دقیقا همون آهنگو میگم احسان. الان رفتم آمارشو درآوردم:
    Kitaro
    album: kojiki
    track:Matsuri
    اینم مثلا لینک یوتیوبش ولی چون بلاگفا اجازه نمیده لینک بذارم یوتیوب دات کامش رو برداشتم شاید گول بخوره. شوما بعد اضافش کن برای تماشای ویدیو:
    watch?v=2uwumhIX2U0

    این آلبوم کوجیکی آلبوم جوهری است بقول شما. کل این آلبومو تو همون کنسرتی عرض کردم اجرا کرد که چه قیامتی بود. میگفتن این آلبوم قصه آفرینش ژاپنه بر اساس اساطیر و افسانه ها. اون لینک یوتیوب هم مربوط به همون کنسرت البته نه با کیفیت وی اچ اس :)
    ممنون که منو یاد خاطرات خوش انداختی
    در محضر شما بسیار زیبایی ها هست برای کشف کردن.
    مخلصتم




    آخ شرمنده کردی دمت گرم! اگه از علاقه من به ژاپن خبر داشتی میدونستی چه حالی دارم الان :)
    چرا از ژاپن هیچی خبری نیست این سالها. همش حرف کره در میونه. جنس کره‌ای، سریال کره‌ای، فیلم کره‌ای و.... موضوع چیه؟




    شیب رشد کره ای ها بیشتره بنظرم، شیب حضور جهانیشون؛ وقتی ژاپن سرگرم تسخیر دنیا بود به سهم خودش خبری از کره نبود؛ هنوز از هاله جنگ و خشونت بیرون نیومده بودن البته هنوزم بیرون نیومدن از اون خشونت. ژاپن تثبیت شده ست بنظرم :)
    اینجاست که میشه گفت یه سفر چند ساعته به یه عمر بدبخنی و زجر کشیدن می ارزه




    اگه شیراز باشه که چه بهتر تازه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی