به عشق آن مرد
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، ۰۱:۲۰ ب.ظ
طبقه بندی موضوعی
-
Dionysus
(۳۸) -
Whispers
(۴۵) -
KinoPoetic
(۹) -
Kino
(۲۵) -
Muzika
(۳۴) -
Sometimes
(۲۲) -
MUSE
(۲۱) -
foot massage
(۱۹) -
Drug
(۱۴) -
Heat
(۲۶) -
Two Against the World
(۱۲) -
Relaxi Taxi
(۶) -
کتاب‌خوانی
(۱۸) -
اذکار
(۹) -
مرقومه
(۲) -
Light
(۲)
کلمات کلیدی
بایگانی
- فروردين ۱۴۰۱ (۱)
- تیر ۱۳۹۹ (۱)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱)
- فروردين ۱۳۹۹ (۱)
- اسفند ۱۳۹۸ (۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۱)
- دی ۱۳۹۸ (۱)
- آبان ۱۳۹۸ (۱)
- مهر ۱۳۹۸ (۱)
- خرداد ۱۳۹۷ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۷ (۴)
- فروردين ۱۳۹۷ (۲)
- آبان ۱۳۹۶ (۳)
- شهریور ۱۳۹۶ (۱)
- مرداد ۱۳۹۶ (۳)
- تیر ۱۳۹۶ (۱)
- فروردين ۱۳۹۶ (۲)
- بهمن ۱۳۹۵ (۲)
- دی ۱۳۹۵ (۱)
- آبان ۱۳۹۵ (۱)
- مهر ۱۳۹۵ (۱)
- تیر ۱۳۹۵ (۳)
- خرداد ۱۳۹۵ (۱)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- اسفند ۱۳۹۴ (۲)
- بهمن ۱۳۹۴ (۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۴)
- خرداد ۱۳۹۴ (۳)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۵)
- بهمن ۱۳۹۳ (۳)
- دی ۱۳۹۳ (۲)
- آذر ۱۳۹۳ (۲)
- آبان ۱۳۹۳ (۱)
- مهر ۱۳۹۳ (۲)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱)
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
- خرداد ۱۳۹۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۲)
- فروردين ۱۳۹۳ (۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۲)
- بهمن ۱۳۹۲ (۱)
- دی ۱۳۹۲ (۴)
- آبان ۱۳۹۲ (۲)
- مهر ۱۳۹۲ (۲)
- شهریور ۱۳۹۲ (۱)
- مرداد ۱۳۹۲ (۱)
- تیر ۱۳۹۲ (۳)
- خرداد ۱۳۹۲ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۱)
- فروردين ۱۳۹۲ (۳)
- اسفند ۱۳۹۱ (۱)
- بهمن ۱۳۹۱ (۱)
- دی ۱۳۹۱ (۳)
- آذر ۱۳۹۱ (۳)
- آبان ۱۳۹۱ (۲)
- مهر ۱۳۹۱ (۱)
- شهریور ۱۳۹۱ (۳)
- مرداد ۱۳۹۱ (۲)
- تیر ۱۳۹۱ (۳)
- خرداد ۱۳۹۱ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۱ (۵)
- فروردين ۱۳۹۱ (۴)
- اسفند ۱۳۹۰ (۴)
- بهمن ۱۳۹۰ (۴)
- دی ۱۳۹۰ (۵)
- آذر ۱۳۹۰ (۴)
- آبان ۱۳۹۰ (۳)
- مهر ۱۳۹۰ (۲)
- شهریور ۱۳۹۰ (۱)
- مرداد ۱۳۹۰ (۲)
- تیر ۱۳۹۰ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۰ (۲)
- فروردين ۱۳۹۰ (۱)
- اسفند ۱۳۸۹ (۲)
- بهمن ۱۳۸۹ (۳)
- دی ۱۳۸۹ (۳)
- آذر ۱۳۸۹ (۱)
- آبان ۱۳۸۹ (۱)
- مهر ۱۳۸۹ (۲)
- شهریور ۱۳۸۹ (۳)
- مرداد ۱۳۸۹ (۲)
- تیر ۱۳۸۹ (۳)
- خرداد ۱۳۸۹ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۸۹ (۳)
- فروردين ۱۳۸۹ (۲)
- اسفند ۱۳۸۸ (۱)
- بهمن ۱۳۸۸ (۱)
- دی ۱۳۸۸ (۱)
- آذر ۱۳۸۸ (۳)
- آبان ۱۳۸۸ (۲)
- شهریور ۱۳۸۸ (۳)
- مرداد ۱۳۸۸ (۲)
- خرداد ۱۳۸۸ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۸۸ (۱)
- فروردين ۱۳۸۸ (۱)
- اسفند ۱۳۸۷ (۱)
- بهمن ۱۳۸۷ (۱)
- آذر ۱۳۸۷ (۱)
- آبان ۱۳۸۷ (۱)
- مهر ۱۳۸۷ (۴)
آخرین مطالب
-
۰۱/۰۱/۱۷پایم در فاجعه بود و سرم در استتیک
-
۹۹/۰۴/۲۵گردِ سُم خران شما نیز بگذرد (2)
-
۹۹/۰۳/۲۱ماهو دادن به شبهای تار
-
۹۹/۰۱/۰۶رسالهای در باب خواب
-
۹۸/۱۲/۱۷سِفرِ کسرا
-
۹۸/۱۲/۰۸روزی که یقه از فرط ایمان چرک بود
-
۹۸/۱۱/۳۰عدد بده!
-
۹۸/۱۰/۲۸گردِ سُم خران شما نیز بگذرد
-
۹۸/۰۷/۲۲در دنیای تو ساعت چند است؟
پیوندهای روزانه
عالی بود... مردانگی فیلم شدید بالاست... یادمه زمان اکران چند تا پوسترهای دو نفره این فیلم مخصوصن اونی که کت سفید تنشون بود شده بود خوراک شب و روز من...
من دیر دیدم فیلم رو ولی هنوز تازه...
من دیر دیدم فیلم رو ولی هنوز تازه...
ما با این آهنگ کلی خاطره داریم که البته خاطره ها هم هیچ ربطی به میامی وایس نداره
چه جالب!
چه جالب!
پست های کافی نتی هم حس و حال خودش رو داره ها ...
مرسی از لینک دانلود ،
چه حس و حالی، مصیبته. خواهش
مرسی از لینک دانلود ،
چه حس و حالی، مصیبته. خواهش
منم میخوااااااااااااااااااام
پس بالاخره دیدیش.
دیدم چه دیدنی؛ تازه نفوذی رو هم دیدم و چه زیبا...
دیدم چه دیدنی؛ تازه نفوذی رو هم دیدم و چه زیبا...
tanx man
سلام دوست من...
نمی‌دونستم «مایکل مان»ی هستی! خوب زودتر می‌گفتی، این‌جوری رفقا زودتر همو پیدا می‌کنن!... یه نمای معرکه هم از «باشگاه مشت‌زنیِ» «فینچر» گذاشتی اون‌جا که دیگه هیچ حرفِ نگفته‌ای جا نذاری... دم‌ت گرم رفیقِ خوبِ سینما!
آره بابا، مایکل مان بالاتر از این حرفاست برای من.
نمی‌دونستم «مایکل مان»ی هستی! خوب زودتر می‌گفتی، این‌جوری رفقا زودتر همو پیدا می‌کنن!... یه نمای معرکه هم از «باشگاه مشت‌زنیِ» «فینچر» گذاشتی اون‌جا که دیگه هیچ حرفِ نگفته‌ای جا نذاری... دم‌ت گرم رفیقِ خوبِ سینما!
آره بابا، مایکل مان بالاتر از این حرفاست برای من.
تو کارت درسته... اینا که عکسشون رو گذاشتی کارشون درسته... این آهنگی که گذاشتی کارش درسته... اون فیلمایی که دیدی کارشون درسته... خلاصه این روزا همه کارشون درسته!
نوشته آیکون رضایت... چیزی که پیدا نیست ولی خلاصه قرار به رضایته دیگه!
من به تو یه توضیخ بدهکارم. البته هنوز دست به عصام
نوشته آیکون رضایت... چیزی که پیدا نیست ولی خلاصه قرار به رضایته دیگه!
من به تو یه توضیخ بدهکارم. البته هنوز دست به عصام
سلام دوست من...
با سر زدن به وب‌نوشته‌های دوستان هست‌ش که یادمون میاد هنوز فیلم‌سازای خوبی هستن که زنده‌ان و دارن فیلم می‌سازن... یکی‌ش همین «مایکل مان» که یه نمای کاملاً مردونه از فیلم «میامی واتس»ش گذاشتی... وه که من هنوز دارم با «heat»ش زندگی می‌کنم. با «آل‌پاچینو» و «دنیرو»ی بزرگ که چه غوغایی به پا کردن تو این فیلم...
دوره گذاشتم برای مان. دیشب بازم شریک جرم رو دیدم، محشر، شاهکار.
با سر زدن به وب‌نوشته‌های دوستان هست‌ش که یادمون میاد هنوز فیلم‌سازای خوبی هستن که زنده‌ان و دارن فیلم می‌سازن... یکی‌ش همین «مایکل مان» که یه نمای کاملاً مردونه از فیلم «میامی واتس»ش گذاشتی... وه که من هنوز دارم با «heat»ش زندگی می‌کنم. با «آل‌پاچینو» و «دنیرو»ی بزرگ که چه غوغایی به پا کردن تو این فیلم...
دوره گذاشتم برای مان. دیشب بازم شریک جرم رو دیدم، محشر، شاهکار.
سلام احسان عزیز
پوزش بابت تاخیر در سر زدن بهت
راستش مایکل مان کارگردان محبوبمه،اما ای کاش دو فیلم رو هرگز نمی ساخت:یکی علی و دیگری همین میامی وایس!
اما کالترال بر خلاف همه که مخمصه رو بهترین کارش میدونن،به نظرم بهترین اثر مان تا کنونه.یه تراژدی عمیق و بزرگ که باعث شد کلاهمو واسه استاد بردارم
مرسی
سلام عرض شد قربان. آقا چوب کاری می کنی
خب بهم نزدیکیم امیررضا جان، منم کالترال رو خیلی پایه ام، اتفاقن همین دو سه شب پیش بازم دیدمش و ویرانم کرد، برای توضیح بیشتر ارجاعت میدم به گفتگوی وینسنت و مکس قبل از اون تصادف که موسیقی معرکه ای داره و حرفای خاصی هم میزنن.
پوزش بابت تاخیر در سر زدن بهت
راستش مایکل مان کارگردان محبوبمه،اما ای کاش دو فیلم رو هرگز نمی ساخت:یکی علی و دیگری همین میامی وایس!
اما کالترال بر خلاف همه که مخمصه رو بهترین کارش میدونن،به نظرم بهترین اثر مان تا کنونه.یه تراژدی عمیق و بزرگ که باعث شد کلاهمو واسه استاد بردارم
مرسی
سلام عرض شد قربان. آقا چوب کاری می کنی
خب بهم نزدیکیم امیررضا جان، منم کالترال رو خیلی پایه ام، اتفاقن همین دو سه شب پیش بازم دیدمش و ویرانم کرد، برای توضیح بیشتر ارجاعت میدم به گفتگوی وینسنت و مکس قبل از اون تصادف که موسیقی معرکه ای داره و حرفای خاصی هم میزنن.
حدس می زدم که بعد از دیدنش حسابی دلت بره!
اصولا میگن مسعود کیمیایی، مایکل مانِ سینمای ایران ه ؛ بدلیل شباهتِ وجهِ سنگینِ مردانگی در فیلم های این دو. من خودم احسان، مثلا تمجید از میامی وایس رو یکجور شبیه به تمجید از سلطان و اعتراض و... می دونم. بحثم سرِ بد و خوب بودنِ فیلم ها نیست ها. اما بنا بر نظرِ شخصی م که معتقدم اینها فیلم های خوبی نیستن، حس می کنم باز هم بنا بر نظر شخصی م، اینکه این فیلمهای کیمیایی و مان انقدر طرفدار دارن، بدلیلِ همون بُعد و تمِ ثابتِ مردانگیِ دلپسند و اتمسفرِ دوست داشتنی در فیلم هاشون ه. وگرنه پر واضح ه که میامی وایس به اندازه ی مخمصه و حتی دشمن مردم، و اعتراض و سلطان به اندازه ی رد پای گرگ و قیصر و گوزنها و حکم، اصطلاحا درنیومدن و تو دنیای فیلمساز، سواره نشدن.
سرت سلامت.
سلام استاد. خب خیلی میگن این بحث مان و کیمیایی رو ولی ساده انگاری شده بنظرم. جدا از بحث خوبی و بدی که گفتی وارد نیست (و نیست) فیلمهای کیمیایی در تمام جنبه ها اون ابتدایی گری و سنت گرایی اصیل و کهنه رو همراه دارن ولی مان با تاکید روی وجوه مردانه داره میاد با زمونه جلو. مان اگه بخواد میتونه یه رابطه عاشقانه بین زن و مرد رو (ولو برای چند دقیقه) عالی دربیاره کاری که کیمیایی تا حالا ندیدم تونسته باشه. پس یجا بحث ضعفه و یجا بحث اراده.آدم های کیمیایی رو با مونولوگ هاش میشناسن ولی مان کجا با مونولوگ هاش معروفه؟ حالا بحث زیاده نمیخوام مصداقی بشه. ان شاءالله بعدن بیشتر میحرفیم یا میام تو وبت می نویسم.
موفق باشی رفیق
اصولا میگن مسعود کیمیایی، مایکل مانِ سینمای ایران ه ؛ بدلیل شباهتِ وجهِ سنگینِ مردانگی در فیلم های این دو. من خودم احسان، مثلا تمجید از میامی وایس رو یکجور شبیه به تمجید از سلطان و اعتراض و... می دونم. بحثم سرِ بد و خوب بودنِ فیلم ها نیست ها. اما بنا بر نظرِ شخصی م که معتقدم اینها فیلم های خوبی نیستن، حس می کنم باز هم بنا بر نظر شخصی م، اینکه این فیلمهای کیمیایی و مان انقدر طرفدار دارن، بدلیلِ همون بُعد و تمِ ثابتِ مردانگیِ دلپسند و اتمسفرِ دوست داشتنی در فیلم هاشون ه. وگرنه پر واضح ه که میامی وایس به اندازه ی مخمصه و حتی دشمن مردم، و اعتراض و سلطان به اندازه ی رد پای گرگ و قیصر و گوزنها و حکم، اصطلاحا درنیومدن و تو دنیای فیلمساز، سواره نشدن.
سرت سلامت.
سلام استاد. خب خیلی میگن این بحث مان و کیمیایی رو ولی ساده انگاری شده بنظرم. جدا از بحث خوبی و بدی که گفتی وارد نیست (و نیست) فیلمهای کیمیایی در تمام جنبه ها اون ابتدایی گری و سنت گرایی اصیل و کهنه رو همراه دارن ولی مان با تاکید روی وجوه مردانه داره میاد با زمونه جلو. مان اگه بخواد میتونه یه رابطه عاشقانه بین زن و مرد رو (ولو برای چند دقیقه) عالی دربیاره کاری که کیمیایی تا حالا ندیدم تونسته باشه. پس یجا بحث ضعفه و یجا بحث اراده.آدم های کیمیایی رو با مونولوگ هاش میشناسن ولی مان کجا با مونولوگ هاش معروفه؟ حالا بحث زیاده نمیخوام مصداقی بشه. ان شاءالله بعدن بیشتر میحرفیم یا میام تو وبت می نویسم.
موفق باشی رفیق
یک زن و شوهر 21 بیست و یک سال پیش زمانی که با هم ازداج کردند ، سن شوهر 3 سه برابر سن زن بود. امروز سن او دو برابر سن زنش است ، زن در روز عروسی چند ساله بوده است ؟
جهت مشاهده جواب این معما و معماهای دیگز به سایت زیر مراجعه کنید ...
www.vase2.com
اس ام اس ، معما ، دانلود کلیپ تصویری و صوتی با لینک مستقیم و ...