مصدقا
با توجه به انحلال پارلمان، اقدام شاه در عزل مصدق چه اندازه مبنای قانونی داشت؟
مسئله به لحاظ حقوقی قابل بحث است و از مسائلی است که در محاکمهی مصدق مطرح بود و او دلایل خود را در این باره بیان کرد. ظاهراً طرحکنندهی سؤال قبول دارد که اصولاً شاه نمیتواند برای ساقط کردن دولت بدون مراجعه به پارلمان اقدام کند ولی مصدق با منحل کردن پارلمان این مانع را از جلوی پای شاه برداشته بود و انحلال پارلمان راه را برای عزل نخستوزیر باز گذاشته بود. این ایراد اگرچه ظاهراً درست و وارد مینماید اما مصدق در طرح سؤال همهپرسی هوشیاری فوقالعاده به خرج داده بود. رفراندوم مصدق رفتن مجلس و ماندن دولت را به صورت لازم و ملزوم مطرح کرده و به این صورت تنظیم شده بود که اگر مردم «با ادامهی وضع کنونی مجلس تا سپری شدن دورهی هفدهم تقنینیه موافقت دارند دولت دیگری روی کار بیاید تا با این مجلس همکاری کند و اگر با این دولت و نقشه و هدف آن موافقند رأی به انحلال مجلس بدهند تا مجلس دیگری تشکیل شود که بتواند در راه تأمین آمال ملت با دولت همکاری کند». بنابراین رأی مثبت به رفراندوم هم رأی بر انحلال مجلس بود و هم رأی بر بقای دولت و به همین دلیل است که مصدق شاه را نکوهش میکند که چرا به رأی مردم ارزش قائل نشده و به خلاف آن فرمان عزل نخستوزیر را امضا کرده است (خاطرات و تألمات، صص 201 و 202).
در واقع باید گفت که اگر شاه همهپرسی را باطل میدانست میبایست با درخواست آن عده از نمایندگان دورهی هفدهم که مستعفی نشده بودند و بازگشایی مجلس و ادامهی آن را خواستار بودند موافقت میکرد. نمایندگان مستعفی هم چون استعفایشان هنوز از سوی مجلس پذیرفته نشده بود میتوانستند استعفای خود را پس بگیرند و در مجلس حاضر شوند. شاه انحلال مجلس هفدهم را به رسمیت شناخت و فرمان انتخابات دورهی هجدهم را صادر کرد پس همهپرسی معتبر تلقی شده و همهپرسی مستلزم ابقای دولت مصدق بود.
مصاحبه با محمدعلی موحد - شمارهی 20 مهرنامه - فروردین 91