What the Dormouse Said
و چنین بود که گفتید اى موسى هرگز تاب تحمل یک خوراک تنها را نداریم، پس از پروردگارت بخواه که براى ما از آنچه زمین مىرویاند از [جمله] سبزى، و خیار، و سیر و عدس و پیاز برآورد...
بقره (61)
1 - نه گلفروشی، نه شیرینیفروشی و نه بقالی سر کوچه و دسترسی خوبش، که ابزارفروشیها و راستهی مغازههای صنعتی سر کوچهی خونهی جدیدمونه که مکان محبوبم از محلهی جدیده. نه فقط چون این روزها درگیر رنگ زدن و دست کشیدن به سر و گوش خونهایم و تقریبن هرچی میخوایم اونجا پیدا میشه، بلکه چون ابزارها خیییییلی خفنن...
اینو نه از صبح که هی به ابزارفروشیِ کوچیک دست راست انتهای کوچه سر زدم، که وقتی عصر به ابزارفروشی سمت چپ سر زدم و مواجه شدم با انبار شگفتانگیز و بزرگی از همه چیز دریافتم. پکیجهای بزرگ آچار بکس، انبردستها در ابعاد مختلف (و لذت دست زدن به پلاستیک دون دونِ دستههاشون)، آچارهای شلاقی و فرانسه که ظرافتشون مربوط میشد به نهایت کاراییشون و اجتنابشون از زوائد، مترهای کوچیک و بزرگ... استثنایی بود، مثل بچههایی که ازشون میپرسن وقتی بزرگ شدی میخوای چه کاره شی؟ به خودم میگفتم ابزار فروش، ابزار باز!
میخواستم بگم آقا چند تا از اون لولههای سیاه خوشتراش و شمارهگذاری شده هم بذارید کنار ببرم، اون مجموعه 27 تایی آچار بکس مدل RH2627 و اون انبردست ۸ اینچ نیپکس و اون ست 13 تایی آلن شش گوش ایمپریال رو هم همینطور. آقا شما اصلن خبر دارید تو چه بهشتی قدم میزنید؟ اون ست پیچهای بزرگ و آچارها و جعبههای ابزار همون جناتن و این لولهها و سطلهای بزرگ محلولهای شیمیایی انهارِ در تحتش جاری.
2 - سال پیش بود که یه اپیزود از پادکست Freakonomics (که بدست استیون دابنر و استیون لویت اداره میشه و در توضیحش گفتن: جایی برای نشان دادن سویهی پنهان هر چیز) گوش میدادم که کوین کِلی مهمونشون بود. کوین کلی یه هیپی 62 سالهست که مجلهی Wired رو میگردونه. مجلهای که میپردازه به تکنولوژی و اثراتی که رو فرهنگ و اقتصاد و سیاست میگذاره. این آقا در نوع خودش آدم تیپیکالیه، از این جهت که یکیه شبیه هم نسلهای پیشگام خودش و دستی داشته تو توسعهی اینترنت به این شکلی که امروز داریمش و یجورایی تو همون دایرهی داگلاس انگلبرت و استیو جابز و استوارت برند میگنجه و کتابهایی داره مثل خارج از کنترل: بیولوژی جدید ماشینها، قوانین نوین برای اقتصاد نوین: ده قاعده بنیادین جهان یکپارچه و کتابی با اسم Cool Tools.
کتاب با 462 صفحه، چیز حجیمیه و از این نظر که از نویسندهای صادر شده که شاید اولین نفری باشه که بصورت آنلاین استخدام شده و همونجور که گفتم از گندههای جهان مجازیه و فقط هم بصورت نسخهی چاپی بیرون اومده، پدیدهی عجیبی هم هست. عجیب بودن ماجرا وقتی بیشتر میشه که به داخل کتاب نگاهی بندازیم؛ محتوای کتاب همون چیزیه که از عبارت "از شیر مرغ تا جون آدمیزاد" در نظر داریم و کاتالوگ بلندبالاییه از یک سری ابزارها و امکانات! از لیوانی که برای حل مشکل پریدن مایعات تو گلوی بچههای خیلی کوچیک طراحی شده تا هندبوک پرورش ماریجوانا و آموزش دوشیدن شیر گاو و معرفی جعبهی مموریکاردِ پلیکان. شاید با دیدن این حجم از تکثر و پراکندگی ذوق کنید، شاید حتا تو ذوقتون بخوره. کلی دربارهی کتاب میگه اینکه این همه ابزار و امکان تو این کتاب معرفی شده به این معنی نیست که راه بیفتید برید همه رو بخرید، در عوض هدف این بوده که نشون بده چه امکاناتی موجودن و چه کارهایی رو میتونید تو شرایط نیاز انجام بدید. اینکه شما واقعن میتونید برید اگه لازمه یه بولدوزر کرایه کنید، میتونید ساخت و ساز یه خونه رو خودتون انجام بدید و این کارها خیلی هم سخت نیستند.
3 - امروز موقع گرفتن گیر و گورهای خونه، در عین نابلدی و کسب تجربه، ذوق اینو داشتم که دارم بعد از سالها یه سری تجربیات مفید تو زمینهی زندگیِ روزانهی داخل خونه کسب میکنم و یاد گرفتنشون چه حس رضایتی بهم میده. به این فکر میکردم که دوغاب درست کردن و گرفتن درز کاشی و سرامیک عجب فعل والاییه، درست کردن گیر لولهی ظرفشویی و ردیف کردن دستگیرههای کابینت در عین سادگی چقدر احساس رضایت به آدم میده. یادم افتاد به مصاحبهای که با اما تامسن شده بود و چند روز پیش خوندمش و توش از چیزایی گفته که از گمونم مادربزرگش براش مونده و میگه که الان به اهمیت درست کردن یه پودینگ خوب و اثرش تو رو به راه کردن یه روز از زندگی پی برده.
پن: بعد همین امروز، دقیقن همین امروز، اومدم خونه و اینستاگرامو باز کردم دیدم یه بابایی که از گوگل پلاس میشناسمش عکس یه جعبه ابزار شیک گذاشته و کپشن نوشته: در ستایش ابزار!
بازم میگید خدا وجود نداره؟