Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino

کش رفتن و به‌ عاریت گرفتن و ادغام تکه‌های ناجویده، و جعل نتیجه‌های ناوارد جبران حفره‌‌ی خلاءها نیست

Kino
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

غمگنانه و شاد، ماتحت‌گشاد و دل‌آزرده

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۴۹ ب.ظ

صبح که می‌شه الف میاد دم در اتاق نگاه می‌ندازه ببینه چراغ روشنه یا نه، اگه باشه یکم این پا اون پا می‌کنه، دولا می‌شه جلو و آروم در می‌زنه، بعد من یا خابم یا بیدار، خاب باشم که هیچ، اگر بیدار باشم یا حال دارم یا نه، اگر نداشته باشم که هیچ اگر داشته باشم می‌رم درو باز می‌کنم. با یه فلاسک نمی‌دونم پر یا خالی و یه چهره‌ی گود مورنینگ تو یو آل سلامی می‌ده و جست و خیز کنان میاد تو منم لبخند کم‌رنگ بر لب خوشامدی می‌گم و صبح‌ بخیری و چه خبر و اینا. اگه روز قبل فوتبال برگزار شده باشه از فوتبال حرفا شروع می‌شن اگه نه، از... مثلن آخرین خبرهای سقوط قیمت نفت ( نفت دیگه تمومه، فاتحه‌ش خوندس! شیبِ شیبِ افت قیمتش هم تندتر داره می‌شه  پسر!) یا مثلن آخرین تحرکات داعش تو منطقه (خب، کوبانی هم چیز شد، الحمدلله! دیدی دو تا ژاپنی رو گروگان گرفتن؟ آره دیدم، تو ژاپن هم کلی جک درست کردن ازش و بقول یسری دارن با شوخی کردن، مبارزه می‌کنن با تروریسم، لابد اونا هم تدبیر و امید دارن).

بعد می‌گذره، می‌رم سراغ کتابم، عجم اوغلو داره قصه‌ی تولد چین جدید رو می‌گه، که چی شد دنگ شیائو پینگ بعد از مردک مائو چینو گرفت دستش و از تو گه‌دونی کشیدشون بیرون، هرچند که هم‌الآنش هم فقط یکم از سطح گه فاصله گرفتن و با همین فرمون اگه بخوان پیش برن باز تو دیوارن، الف می‌گه راست می‌گه، تو حرفامون قبلن به مبحث چین و تشکیل هنگ‌کنگ هم رسیدیم، راست می‌گه. عجم بعد می‌زنه تو فاز برزیل...

بریم بیرون یه آفتابی بخوره به سرمون خب. یه کتابخونه هم هست این اطراف، تازه پیداش کردیم، همین امروز، کتابای چاپ قدیم و صحافی شده توش زیاده، از نشر شباویز هم کتاب بود توش، همونی که ذن و فن نگاهداشت موتورسیکلت رو چاپیده. الف کتاب نان لاینر اپتیکال فلانش رو داد سیمی کردن و برش زدن و خوشال شده، لبخند می‌زنه می‌گه ببین چه خوب شده، راضی‌ام ازش. خب الحمدلله.

از اتاق که می‌خاد بره بیرون همش چشش میفته به قفسه مجلاتم و عکس مصدق رو رو جلد مهرنامه می‌بینه و درود روزانه‌شو به استاد روانه می‌کنه. هر دفعه هم می‌گه که قوام مرد سیاست بود اما مرد اخلاق نه، مصدق ولی هم مرد سیاست بود هم مرد اخلاق. براش یه تیکه از مصاحبه‌ی گلستان و بهنود رو که از صالح گرفتم پخش می‌کنم، همون‌جا که داره از دادگاه مصدق می‌گه، گل از گلش می‌شکفه!

عصر شده بود و تی‌تایم بود. رفتم فلاسکو آبجوش کردم و نشستیم به چای‌خوری با بیسکویت. گفتم الف! یه سایت پیدا کردم کره؛ توش پر از آمار همه‌چیز کشورهاست که معتبر هم هست، اونم با نمودار و داستان. الف دستاشو مالید بهم و رفتیم تو اتافش به تماشای نمودارهای سپید. نمودار صادرات های‌تک کشورها رو نگاه می‌کردیم که بحرین و جیبوتی و ماداگاسکار بالای ایران بودن! بعد من مونده بودم مثلن تو اون کشورهای ته جدول که ده‌هزار دلار صادرات های‌تک داشتن تو سال 2013، دقیقن چی بوده صادراتشون، الف می‌گه چوب بوده، چوبِ های‌تک!

غروب که شد، تنها بودم. نشستم پای لویی، این کمدینِ زوال و نابودی. لوییس سی.کی. داشت واسه وایس پرزیدنتِ پارامونت پیکچرز ایده‌ی فیلمشو شرح می‌داد، که همیشه تو فیلما برای یارو یه مشکلاتی پیش میاد و بعد رفع می‌شن اما اون می‌خاد یارو رو نان استاپ بگا بده و بعد یه دختر خوشگل سر راهش سبز کنه بخیال برطرف شدن مصایب ولی زهی خیال باطل، بارونِ نجاسته که هی به باریدن ادامه می‌ده، منو یاد فانی گیمزِ هانکه انداخت، دوزار روزنه‌ی امید هم نذاشت باز بمونه، شیلنگ کثافت رو بست به تموم دنیا. واقعن که خنده‌دار بود.هم‌زمان و بعد از دیدن لویی هم نشستم به لمبوندنِ ساندویچ مرغ.

امشب کار دارم، ینی اینکه شب هم سر کارم، می‌رم لای قطارا و ول می‌چرخم و نصمه‌شب برمی‌گردم خونه، طبق معمول می‌رم پای نت، می‌رم تو کورا، ول می‌چرخم، به دغدغه‌های ریز و جزئی جماعتِ خوره و پیگیری عجیبشون برای جواب گرفتن تعظیمِ غرایی می‌کنم. به چارتا پست چارتا یوزر مورد علاقم تو پلاس سر می‌زنم، نگاهی به سقف میندازم، نع... قصه همون قصه‌ست.

خیلی وقته صبحا با صدای SW بیدار می‌شم که می‌خونه، انی دی کن بی دِ لاست دی این یور لایف، سو میک ایت ان آنفورگتبل تایم!

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۳/۱۱/۰۷
  • ۳۹۵ نمایش
  • احسان

با علی

نظرات (۱)

فکر نمی کردم اینقدر آپشن داشته باشی. همین کارا رو می کنی ملت چند تا شخصیت ازت در میارن دیگه. ما که کلن یا بیداریم یا خواب. همین. 
پاسخ:
بله حق دارن ملت. احمد!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی