چهره دیگر
چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۳:۴۹ ق.ظ
وقتی یکی از ما دچار اندوه می شود نزد دوست خود می رود، یعنی نزد نخستین کسی که از راه می رسد، زیرا در اینجا همه برادر و خواهرند. او صندلی حصیریی با خود می برد و بی آن که کلمه ای بر زبان آورد،کنار برادر یا خواهرش می نشیند. نزد او یک روز، یک شب یا از آفتابی تا آفتاب دیگر می ماند، تا بدانجا که اندوه از دل او رخت بربندد.آنگاه بلند می شود، صندلی حصیریش را جمع می کند و بر سر کار خود باز می گردد.
چهره دیگر-کریستین بوبن-ترجمه پیروز سیار
- ۸۸/۰۲/۲۳
- ۳۷۰ نمایش
وبلاگ خوبی داری خوشحال می شم یه سر بهم بزنی و نظرتو راجع به تبادل لینک بهم بگی
ممنون